اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
فیلم در حال ساخت یک تهیه کننده مشهور با مشکل مواجه می شود. بازیگر نقش اصلی در میانه کار گروه را رها می کند. تهیه کننده فیلم تصمیم می گیرد پروژه را ادامه دهد و به جای نقش اصلی فیلم از یک مدل دیجیتالی کاملا مشابه به او استفاده کند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 25 جایزه و نامزد دریافت 69 جایزه دیگر.
«وارن اشميت» (نيکلسن)، در شصت و شش سالگي، پس از سال ها کار بيمه، تازه بازنشسته شده ولي رفته رفته به اين نتيجه مي رسد که دوران بازنشستگي، آن دوران ايده آلي نيست که فکرش را مي کرده است...
سال ۱۹۳۹٫ «کارلوس» (تیلوه)، پسر بچه ای ده ساله، فرزند یک قهرمان جنگی جمهوری خواه، به یتیم خانه ای در منطقه ای دورافتاده سپرده شده است. اما «کارلوس» در این جا احساس آرامش نمی کند. دلایل این موضوع، یکی وجود سرایدار بدجنس یتیم خانه (نوریگا) است و دیگری حضور شبح یکی از ساکنان قبلی یتیم خانه به نام «سانتی».…
دکتر "میکلوس نیزلی" یک یهودی مجار بود که توسط نیروهای اس اس انتخاب شده بود تا در اردوگاه "آشویتس" به عنوان آسیب شناس فعالیت دارد.او یکی از اعضای گروهی بود که توسط نازیها مامور شده بود در ازای چند ماه زندگی بیشتر در از بین بردن یهودیهای دیگر کمک کند...
نگ جهانی دوم، دانشجوی سال دوم مدرسه ی حقوق، «سروان تامی هارت» (فارل)، در اردوگاه اسیران جنگی آلمان زندانی است. در اردوگاه قتلی اتفاق می افتد و «هارت» مأمور می شود تا در دادگاهی که خود زندانی ها تشکیل داده اند. از متهم به قتل، خلبانی سیاه پوست (هوارد) دفاع کند…….
گروهبان مایک هو در یک ماموریت شبانه اسلحه خود را از دست می دهد و بیم آن می رود که گروه های تبهکاری از روولور او استفاده کنند و کار به نام گروهبان و اعضای تیمش تمام شود. و از طرفی تیم گروهبان هو هیچ اطمینایی نسبت به دیگر افراد پلیس ندارد و آنها مجبورند خودشان اطلاعات و سوابق گروه های جنایتکار را بدست بیاورند.........
نیکل دختر ۱۷ ساله یک خانواده ثروتمند است، و «کارلوس» پسری فقیر با آرزوهای بزرگ می باشد. سرنوشت این دو را سر راه هم قرار می دهد و طولی نمی کشد که آن ها عاشق هم می شوند...
احلام (با بازی غزل صارمی)، دختری خوزستانی كه از كودكی زادگاهش را ترك كرده و به اهواز آمده، اكنون سال آخر پزشكی را در دانشگاه سپری می كند. او كه به حكم قوانین عشیره اش باید به همسری پسرعمویش فـَرحان (با بازی حمید فرخ نژاد) درآید، عاشق استادش دکتر پرویز (با بازی مهدی احمدی) است و استاد نیز دل در گرو عشق او دارد. احلام گرچه تفكر عشیره ای را مقدس و غیرقابل انكار می شمارد، نمی خواهد با پسرعموی ماهیگیر و بی سوادش كه به قاچاق كالا مشغول است ازدواج كند…
یک افسر پلیس پسر و تنها بازمانده خانواده ای را که در تعقیب تروریستی قتل عام کرده به سرپرستی خود در می آورد.پس از مدتی پسر متوجه می شود پدر خوانده اش چه کرده و…
شاهرخ خان که فرزند اصلی خانواده نیست ولی از بچگی با این خانواده بزرگ شده و مورد علاقه پدر و مادرش ( آمیتا باچان و جایا باچان) میباشد بخاطر ازدواج با دختری از رد ه پایینتر با هنرنمایی کاجول که برخلاف میل پدر خانواده میباشد از خانواده طرد میشود و به لندن میرود
زني براي گرفتن انتقام مرگ شوهرش، اقدام به بمب گذاري مي کند. اما بر اثر انفجار، افراد بي گناه به قتل مي رسند و او دستگير مي شود. در جريان بازجويي و محاکمه، زن و يک پليس به يک ديگر علاقه پيدا مي کنند..
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 37 جایزه و نامزد دریافت 45 جایزه دیگر.
در مکزیک، دو پسر نوجوان به همراه زنی جذاب که سنش از آن ها بیشتر است، سفری را در جاده آغاز می کنند، و در این میان چیزهایی در مورد زندگی، دوستی، عشق و یکدیگر یاد می گیرند...
فیلم داستان واقعی چهار اسیر جنگی نیروهای متفقین را روایت می کند که توسط نیروهای ژاپنی در جنگ جهانی دوم به اسارت گرفته شدند.نیروهای ژاپنی با رفتاری خشن آنها را مجبور به ساخت ریلی از میان جنگلهای برمه کردند.در نهایت آنها با بخشیدن دشمنانشان آزادی واقعی را به دست آوردند…
5 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 30 جایزه دیگر.
دزنی به همراه دخترش مغازه شکلات فروشی جالبی را در یک دهکده فرانسوی بسیار سنتی افتتاح می کنند. افکار و روش زندگی این زن مخالف با ارزش های رایج و مرسوم در زندگی مردم این دهکده است.نفوذ و محبوبیت صاحب شکلات فروش ( با بازی جولیت بینش) در بین مردم باعث بروز تضادهای جالبی می شود و این تضادها نهایتا باعث دشمنی عمیق شهردار پرنفوذ دهکده با شکلات فروش می شود.هر چند همین لرد خشک و متحجر نهایتا چاره ای جز تسلیم ندارد....