ماروین «مو» موبلی رویای تبدیل شدن به یک بازیکن بیسبال بزرگ را در سر میپروراند. رویای او سرانجام زمانی به حقیقت میپیوندد که با استفاده از عینکی مرموز، به معروفترین بازیکن بیسبال شهر تبدیل میشود.
۲۲ سال پس از اینکه تس و آنا یک بحران هویت را پشت سر گذاشتند، حالا آنا یک دختر و یک دخترخوانده در شرف ازدواج دارد. در حالی که آنها با چالشهای ناشی از ادغام دو خانواده کنار میآیند، تس و آنا درمییابند که ممکن است ماجرا دوباره تکرار شود.
وقتی آلما متوجه میشود که شرکت پدرش قصد تخریب زمین بازی را دارد، مصمم میشود که مناطق سبز را نجات دهد. آلما چارهای ندارد جز اینکه با بدترین دشمنانش - گروه اسکیتبازان لونا - متحد شود.
داستان درباره موجودی کوچک به نام «استیچ هد» است که توسط یک پروفسور دیوانه در قلعهای بیدار میشود تا از دیگر ساختههای پروفسور در برابر مردم شهر گروبرز نابین محافظت کند.
پسری جوان و دوستانش توسط بچهای مورد آزار و اذیت قرار میگیرند که ارتش اسباببازی هر کسی را که او را به چالش میکشد، به خدمت میگیرد و نیرویی عملاً شکستناپذیر را جمعآوری میکند. او با کمک پدربزرگش که در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است، دوستان وفادارش و عشقش به تاریخ، نبرد را به سمت قلدرها میبرد و اهمیت کار تیمی، خانواده و دوستی را برای کسب پیروزی میآموزد.
دختری داغدار پس از از دست دادن اسب محبوبش، دچار احساس گناه میشود تا اینکه پدرش او را به یک حراج اسب میبرد. در آنجا، یک اسب مادهی رها شده از نژاد پرچرون با چشمانی که درد او را منعکس میکنند، کلید التیام قلب شکستهاش میشود.
ماجرا در دل دنیای پرشکوه اروپای قرون وسطی، آنگونه که در نقاشیها ترسیم شده، رخ میدهد. دورایمون و دوستانش به همراه کلر و دوستانش مایلو و چای، قدم به «جهان نقاشی» میگذارند و ماجراجویی بزرگی را شروع میکنند.
«دون»، پسربچهای چاق و قربانی آزار و قلدری، با روحی به نام «مری» آشنا میشود. مری برای پیوستن به ارواح خانواده آشفتهاش به کمک دون نیاز دارد. این دیدار سرآغاز سفر آنهاست.
دو کودک یتیم با همکاری یک خانواده متشکل از حیوانات جادویی، دست به دست هم میدهند تا شهر خود را از شر آقای و خانم توییت مقتدر (یا قدرتمند)، که بدخلقترین، بدبوترین و نفرتانگیزترین انسانهای جهان هستند، نجات دهند.
در جریان سفر جادهای گبی و مادربزرگش، خانه عروسکی مورد علاقه گبی به طور غیرمنتظرهای به دست ورا، یک خانم گربهدوست عجیب و غریب، میافتد. گبی برای بازگرداندن گربهها و پس گرفتن خانه عروسکی محبوبش، ماجراجویی هیجانانگیزی را آغاز میکند تا دیر نشده است.
"توئینکل" برای یک سفر غیرمنتظره به مناسبت جشن دیوالی، به خانه بازمیگردد، اما افشای رازها و وجود ناهماهنگیها، پیوندهای خانوادگی او را به گونهای به آزمون میگذارند که پیش از این تصورش را نمیکرد.
پس از آنکه بابا اسمورف به اسارت رازمِل و گارگامل، دو جادوگر بدجنس، درمیآید، اسمورفت برای نجات او، اسمورفها را در مأموریتی به دنیای حقیقی هدایت میکند.
داستان از این قرار است که دو روباه در حال آماده شدن برای تجربهٔ اولین بارِ پدر و مادر شدن هستند. این اتفاق در زمانی رخ میدهد که گرمایش جهانی، قواعد زندگی را برای همهٔ موجودات زنده دگرگون کرده است.
یک قهرمان سابق سوارکاری متوجه میشود دوست صمیمیاش جایگاه او را کسب کرده است. با وجود تنش پیشآمده، آنها با تکیه بر یکدیگر و علاقه مشترکشان به اسبها و مسابقات اتومبیلرانی، دوباره قدرت و امید پیدا میکنند.