دو نفر از کارکنان بانک تصمیم میگیرند مبلغی را از یک حساب بانکی راکد که مدعی ندارد، به سرقت ببرند. اما آنها بهزودی متوجه میشوند که پولهای مذکور متعلق به اشخاصی بسیار خطرناک است که برای پس گرفتن دارایی خود لحظهشماری میکنند.
یک خاخام دوستداشتنی و محترم در یک شهر کوچک واقع در منطقهی بیابانی مرتفع، پس از آنکه جامعهی محلیاش مورد حملهی خشونتآمیز قرار میگیرد، به یک هفتتیرکش بعید و نامنتظر تبدیل میشود.
قتل یک افسر پلیس در پایتخت کامرون، کمیسر بیلنگ را وادار به تحقیق میکند. این جستجو برای یافتن عدالت، او را با چالشهای بزرگی روبهرو میکند و شکافهای عمیق بین ارزشهای سنتی و نیاز به تغییر، و همچنین تضاد میان حس وظیفهشناسی و غریزهی بقا را به نمایش میگذارد.
انفجار و تیراندازی بزرگ در کاوزوی بِی هنگ کنگ، طرح وارث یک شرکت دارویی را برملا میکند. مرگ پدرش بهانهای برای آغاز جنگ مواد مخدری میشود که هر دو دنیای قانونی و جنایی را به آشوب میکشد.
داستان دربارهی جفری و سارا است که با وجود رابطه، مجبور میشوند پس از قتل و ناپدید شدن جسد سوفیا (همسر جفری) به سرعت برای خود آلیبی (دلیل موجه) بسازند.
وقتی متخصص سابق خنثیسازی بمب، سونگ کانگ-رن، و نامزدش سوار یک قطار سریعالسیر بمبگذاریشده میشوند، همزمان یک معلم فیزیک رسوا به نام لیو کای نیز برای آشتی با همسرش سوار همان قطار میشود. سوال اصلی این است که آیا آنها قادر به خنثی کردن موفقیتآمیز بمب و حل بحران پیش آمده خواهند بود یا خیر.
آنیا مسئول نگهداری از ویلایی لوکس در جنگلهای ماسوری است که میزبان اجارهکنندگان ثروتمند است. مهمانان جدید او دو زوج (شامل لئون و برونو) هستند. برونو، آنیا را به خاطر میآورد، چون خواهر آنیا، مونیکا، هشت سال پیش دوستدختر لئون بود و در حادثهای مرتبط با بمب کشته شد.
این اثر یک کمدی سیاه است که در بستر فقر و اعتیاد روایت میشود و امیدی به آینده در آن دیده نمیشود. داستان حول محور دو خانواده در شهری کوچک میچرخد که پس از مرگ یک کودک، برای انتقام و کشتن یکدیگر مصمم میشوند. با این حال، تلاش برای پنهان کردن یا از بین بردن جسد در اوج زمستان، فاجعه و هرج و مرج به بار میآورد.
دختر نوزاد ژانگ کی-مائو ربوده میشود. او در جستجوی دخترش، به ناحق زندانی شده و سپس متوجه میشود که از دخترش برای قاچاق اعضای بدن استفاده شده است. کی-مائو که از این ماجرا خشمگین و غمگین است، تصمیم به انتقامی خشونتآمیز میگیرد.
پارکر، سارقی ماهر و حرفهای، فرصتی برای انجام یک سرقت بزرگ پیدا میکند، اما برای عملی کردن این نقشه، او و تیمش باید از یک دیکتاتور آمریکای جنوبی، مافیای نیویورک و ثروتمندترین مرد جهان پیشی بگیرند و بر آنها غلبه کنند.
هاتچ منسل، یک قاتل حرفهای بازنشسته، پس از یک اتفاق ساده، مجبور میشود به دنیای پرخطر گذشتهاش بازگردد. این بازگشت، رازهای بزرگی را درباره زندگی خودش و همسرش فاش میکند.
هنک تامپسون، بازیکن سابق بیسبال که از فرسودگی شغلی رنج میبرد، به شکلی ناگهانی و غیرمنتظره وارد نبردی خطرناک برای بقا در دنیای زیرزمینی و جنایتکارانه نیویورک در دهه ۱۹۹۰ میشود. او مجبور است در این دنیای خیانتآمیز و پرمخاطره که حتی تصورش را هم نمیکرد، راه خود را پیدا کند.
فیلم "DUNGEON" در شهری اتفاق میافتد که در آنجا مردم ناپدید شده و خواستهها به فاجعه تبدیل میشوند. این وقایع حقیقت تاریکی را آشکار میکنند: عشق میتواند باعث مرگ شود. داستان درباره ریچارد گیتس، یک دلال املاک، است که قربانی شرایط غیرعادی مرتبط با فردی به نام کیت میشود.
گاتیلرو (مرد مسلح) یک تریلر پرتنش و همزمان است. این فیلم داستانی خام از تراژدی و رستگاری را روایت میکند که به صورت یک برداشت (سکانس) پیوسته فیلمبرداری شده است. فیلمبرداری آن در ایسلا ماسیل، واقع در حومهی بوئنوس آیرس، آرژانتین انجام شده است.
یک مأمور پلیس اهل لندن، در پوشش یک معتاد به هروئین، به طور پنهانی وارد یک شهرک کوچک میشود. او سپس با سوءاستفاده و فریب یک معتاد محلیِ ناآگاه، او را ترغیب و وادار میکند که به عنوان همکار برای یک قاچاقچی مواد مخدر خطرناک فعالیت نماید.