اطلاعیه
کاربرای عزیز
مشکل درگاه خرید برطرف شده. لطفا همین الان نسبت به خرید و رزرو شارژ اقدام کنید.
درگاه پایدار نیست و ممکنه مجددا از دور خارج بشه.
به همین منظور کد تخفیف ۲۰ درصدی tabestoon رو برای شما در نظر گرفتیم.
ما تمام تلاشمونو میکنیم که به زودی درگاه به کلی جایگزین شود.
لینک مستقیم به خرید با کد تخفیف
مدیریت نایت مووی
یک دانشمند علوم کامپیوتری بنام «هانن فالر»، مسالهای خیلی مهم را کشف کرده است. او قصد دارد این کشف جدیدش را به همکارش «دوگلاس هال» بگوید، اما احساس می کند کسی به دنبال اوست و از این رو پیغامش را در دنیای کامپیوتری مجازی و موازی با واقعیت برای همکارش می گذارد. فالر همان شب در دنیای واقعی به قتل می رسد و دوگلاس تنها متهم پرونده قتل اوست...
در شهر کوچکی از ایالت تگزاس،فوتبال دبیرستانی مانند یک مذهب به حساب می آید.در 35مین سال مربیگری "باد کیلمر" تلاش می کند تیم را به بیست و سومین قهرمانی برساند اما وقتی یکی از دفاع های تیم آسیب میبیند...
«ترزا آزبرن» (رايت پن)، نويسنده ي روزنامه ي شيکاگو ترييبون، با پسرش، «جيسن» (جيمز) زندگي مي کند. روزي «ترزا» يک بطري در ساحل پيدا مي کند که درون آن نامه اي عاشقانه با امضاي «گ.» خطاب به يک زن قرار دارد. «ترزا» که کاملا مجذوب انشاي غير متعارف نامه شده، در پي يافتن نويسنده اش بر مي آيد...
در محوطه ریل های قطار ، پیمان کار هایی هستن که وظیفه تعمیر کردن ریل ها را دارند . این پیمان کار ها افرادی پول دار هستند و چیزی که میان آنها شایع است رشوه خواری میباشد …
مایلز (جرج کلونی) وکیلی موفق و ثروتمند است که بخاطر توانایی اش در عرصه پرونده های طلاق شهرت فراوانی دارد . او از سوی میلیاردری به اسم رکس استخدام می شود تا وکالت او را در پرونده طلاق از همسرش عهده دار شود . همسر رکس ، مریلین (کاترین زتاجونز) ، زنیست که تنها بدنبال پول است و با چنین هدفی با رکس ازدواج کرده است . او اکنون قصد دارد با ارائه یک نوار ویدیوئی به دادگاه که خیانتکاری شوهرش را اثبات می کند در پرونده پیروز شده و پول فراوانی بدست آورد. اما …...
مردی به نام عباس خاکپور (اکبر عبدی) برای گرفتن ویزای ایالات متحده به ترکیه رفته است اما موفق به اخذ ویزا نمیشود. از سوی دیگر زنی (آزیتا حاجیان) در ترکیه زندگی میکند و در هتل محل اقامتش کار میکند و نمیتواند به ایران بازگردد. عباس تصمیم می گیرد با پوشیدن لباس مبدل و به بهانه ازدواج با یک مرد آمریکایی ویزای آمریکا را بگیرد…
در یک دبیرستان، دانش آموزان کم کم به این نتیجه می رسند که معلمانشان موجودات بیگانه ی فضایی هستند که قصد دارند از دانش آموزان بعنوان قربانی استفاده کنند...
در سال ۱۹۵۰ در شهری که تمام اهالی آن در یک معدن زغال سنگ کار می کنند، پسری بنام «هومر هیکام» (جیک گیلنهال) تنها انتخابی که برای شغل آینده اش دارد این است که همانند پدرش در معدن کار کند. اما در اکتبر ۱۹۵۷ که اولین ماهواره به فضا پرتاب می شود، همه چیز برای هومر تغییر می کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 28 جایزه و نامزد دریافت 19 جایزه دیگر.
«ماني» (بلايپ تروي) بايد صد هزار مارک به شخصي بپردازد؛ اما متأسفانه پول را در مترو جا مي گذارد. يک مرد ولگرد (کرول) پول را بر مي دارد. «ماني» تنها بيست دقيقه فرصت دارد تا پول را تحويل دهد اگر نه کارش زار خواهد شد. او از سر نااميدي به محبوبه اش، «لولا» (پوتنته) تلفن مي کند؛ اما آيا «لولا» خواهد توانست در عرض بيست دقيقه پول لازم را فراهم کند؟
پس از آن که شهاب سنگ عظیم، زندگی موجودات را به خطر می اندازد، بچه دایناسوری به نام «آلادار» و «لمورها» تصمیم می گیرند به یک منطقه ی امن بروند، و آن جاست که «آلادار» برای نخستین بار با هم نوعان خودش روبه رو می شود…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 7 جایزه دیگر.
«آدامز هانتر» (ويليامز) جواني ناآرام است که در يک کالج پزشکي مشغول تحصيل مي شود، اما شيوه ي رسمي و برخورد سرد و حرفه اي پزشکان با بيماران را نمي پسندد و معتقد است که بيماران در رابطه اي اين چنين با پزشکان، بهبود نمي يابند. او پس از اخذ مدرک و شروع طبابت، رابطه ي عاطفي و درمان روحي را نيز با تجويز دارو هم راه مي کند و حتي گاهي اوقات به لودگي براي بيماران روي مي آورد.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 2 جایزه دیگر.
داستان در مورد مردی است که در قامت یک پلیس در محله های مختلف پاریس پرسه میزنه . جسه ی لاغر و نحیفش به خاطر فقر او در تهیه غذای مناسب در کنار قوز و سبک راه رفتنش از او شمایل یک کرکس ترسیم کرده که در ته مانده ی خوراکی های توریست ها جستجو می کنه و حریصانه به غذای مردی که روزنامه می خونه نگاه می کنه . در همین احوال به پارکی میرسه و چاقی بیش از حد کبوترهای آنجا توجهش رو جلب میکنه ، پیرزنی رو می بینه که در حال غذا دادن به کبوترهاست . کیک و شیرینی های پیرزن اونو به دنبال خودش میکشونه و تصمیم می گیره با زدن ماسک و در شمایل یک کبوتر به خانه ی پیرزن بره ...