برنده 1 جایزه BAFTA Film Award همچنین دریافت 6 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 12 جایزه دیگر.
در سال 1963. مولی راث سیزده ساله، بزرگترین فرزند از سه فرزند گاس و دایانا راث، زندگی بی دغدغه ای را به عنوان بخشی از اقلیت سفیدپوست مرفه در آفریقای جنوبی می گذراند. نژاد برای او موضوعی غیرمعمول است، اگرچه، در دوران آپارتاید، راث ها عمدتاً در میان سفیدپوستان دیگری مانند آنها وجود دارند، اما او به همان اندازه در کنار سیاه پوستان زندگی خود احساس راحتی می کند...
پس از پایان دیکتاتوری نظامی در آرژانتین، "فلورئال" از زندان آزاد می شود. او در خیابانهای بوینس آیرس سرگردان شده و افراد مختلفی از گذشته خود را به یاد می آورد...
جوانی در ایالت کرالا دو هفته فرصت دارد تا مانع ازدواج از پیش تعیینشدهی زنی شود که دوستش دارد. این ازدواج قرار است در ایالات متحدهی آمریکا صورت بگیرد، اما او مدارک لازم برای سفر به آنجا را ندارد.
«جک بنتین» یک تکاور اهل تگزاس و «کش بیلی» رئیس یک باند قاچاق موادمخدر، در دوران کودکی دوستان صمیمی یکدیگر بودهاند، اما در زمان حال آنها دشمنان خونین یکدیگرند و تنها نقطه مشترکی که میانشان وجود دارد دوست دختر «جک» یعنی «ساریتا» است که قبلاً با «کش» دوست بوده…
یک ماتادور توسط یک گاو نر زخمی می شود و دیگر نمی تواند در میدان مسابقه شرکت کند . این تنها یکی از مشکلات یکی از شخصیت های این فیلم است که به طور غیرمنتظره ای با هم برخورد می کنند...
خوزه با کاندلا ازدواج می کند اما هنگام دفاع از معشوقش لوسیا در نزاع ، او با چاقو کشته می شود. کارملو ، که از کودکی مخفیانه کاندلا را دوست دارد ، در حین کمک به خوزه دستگیر می شود و ناعادلانه به زندان می رود. چهار سال بعد او آزاد می شود و اعلام می کندکه ...
درباره یک فیلمساز به نام الیا سلیمان (با بازی خودش) است که در تلاش برای پیدا کردن تهیهکننده مطلوب خود به پاریس و نیویورک سفر می کند و در آنجا با اتفاقات خنده دار و طنزی روبرو می شود و...
کرسی، یک معمار سابق و یک مراقب حرفه ای، متوجه می شود که دوست قدیمی اش پس از ضرب و شتم وحشیانه توسط گروهی از اراذل و اوباش مرده است. آیا کرسی می تواند انتقام مرگ دوستش را بگیرد؟...
سال 2029 در بحبوحه ي جنگي هسته اي، ماشين ها و روبات ها عملا کنترل زمين را به دست گرفته اند و مشغول نابود کردن آخرين انسان هاي باقي مانده هستند. «نابودگر» (شوارتسنگر) موجودي ماشيني است که به سال 1984 فرستاده مي شود تا زني جوان به نام «سارا کانر» (هميلتن) را که مادر «جان»، ناجي بشريت در جدال با روبات ها خواهد بود، بکشد.
«جان کیو آرچیبالد» (واشینگتن)، کارگر کارخانه، با مشکلات حاد مالی روبه رو است. در همین حال پی می برد که پسر نوجوانش، «مایکل» (اسمیت)، نیاز فوری به پیوند قلب دارد. اما بیمه، چنین عمل پر هزینه ای را پوشش نمی دهد و «جان» که مستأصل شده، کارکنان و بیماران بخش اورژانس بیمارستان را به گروگان می گیرد …
بعد از اینکه بهترین دوستش در یک حادثه مسابقه میمیرد، جو، ستاره دوچرخهسواری، قبول میکند که برای یک نمایشگاه در شیلی دوباره سوار چرخ شود. در یک تمرین آزمایشی با دوست دخترش استفانی، آنها به طور اتفاقی به یک مرد به شدت زخمی برمیخورند که در حال مرگ بر اثر یک ویروس مرموز است. این شروع یک روز خیلی بد برای آنهاست، زیرا آنها هدف قاتلان بیرحمی قرار میگیرند که حاضرند برای حفظ رازشان هر کاری انجام دهند.