در سال 1864، کلاید مک کی مزدوررهبری یک تیم از جنایتکاران را در یک ماموریت که دستوران از بالا امده بود برعهده داشت؛این ماموریت نفوذ به قلعه دشمن و سرقت یک میلیون دلار طلا از ارتش اتحادیه بود...
به پیشنهاد یک استاد بازنشسته، گروهی متشکل از جنایتکاران قصد دارند از یک شرکت الماس برزیلی سرقت کنند، اما باید با یک سیستم هشدار جدید و بی اعتمادی متقابل بین اعضای آن مبارزه کنند...
بارسلونا، 1967. هانس فروم، معمار آلمانی الاصل، زندگی روزمره منظمی دارد. با این حال او هدف یک جوخه مرگ ضد فاشیست ها شده است. در واقع رهبر آنها، جولیوس، که برادرش توسط اشمیت، یک اس اس بی رحم کشته شد، بدون اینکه کاملاً مطمئن باشد، معتقد است که فروم و اشمیت همان مرد هستند...
در طول یک بازی، یک پلیس لس آنجلس، دکتری را که احتمالاً اسلحه کشیده است، می کشد، اما تحقیقات پزشکی قانونی هیچ اسلحه ای پیدا نمی کند، و پلیس را مجبور می کند که برای پاک کردن نامش به دنبال آن بگردد...
داستان مردی که مورد اصابت گلوله قرار گرفت، دزدیده شد و به زندان افتاد که برای ربودن محموله بزرگ طلا از مردی که به او ظلم کرده بود، برمی گردد. طلا در یک واگن زرهی به نام واگن جنگی حمل می شود.
کشیشی جوان مامور می شود تا بر ظهور ساحره ای ، در کلیسای یک دهکده دور افتاده نظارت کند . این امر بدین معنا است که او باید سه شب را با چندین جسد سپری کند ...
باربارا به یک آپارتمان در منهتن نقل مکان میکند و با تایپ دستنوشتهها درآمد کسب میکند. بازیهای اروتیک همسایه با یک ویبراتور که صدای وزوز میدهد، باربارا و خواهرش جولی را که به دیدنش آمده، کنجکاو میکند.
پدر و مادر رامون توسط مردان صاحب زمین جان بارت کشته می شوند. رامون در حالی که تلاش می کند انتقام بگیرد، زخمی می شود اما جان رضا، یک قاتل سرخورده قدیمی را نجات داده است. مردها در حین پرستاری از زخم هایش، دوستانی بی میل می شوند و رضا به رامون هنر تیراندازی، زنده ماندن و تنهایی را آموزش می دهد...