دو فیلمساز ماوریک، جاستین بنسون و آرون مورهد، در این ترکیب ابتکاری از کمدی دوستانه و هیجانانگیز علمی تخیلی، بازتابی پیچیده از دوران پارانوئید ما را ارائه میدهند...
اورارا سایاما یک دانش آموز 17 ساله دبیرستانی است که هیچ دوستی ندارد. تنها لذت او خواندن مانگای عشق پسرانه است که به عنوان یک راز نگه می دارد. او همچنین به عنوان صندوقدار در یک کتابفروشی پاره وقت کار می کند. او در آنجا با یوکی ایچینوی 78 ساله آشنا می شود که از زمان مرگ همسرش تنها زندگی می کند...
هنگامی که خلبان نیروی هوایی سلطنتی، ستوان کیت سینکلر بر فراز افغانستان سرنگون می شود، در پناهگاه متروکه زیرزمینی پناه می گیرد که در آن سلاح های بیولوژیکی مرگبار ساخته دست بشر - نیمی انسان، نیمی بیگانه - بیدار می شوند...
یک کشیش وظیفه دارد مکان یک کلیسای جدید را برای شرکت معدن محلی تعیین کند، او جایی را نشان می دهدکه بالای یک محل دفن قدیمی سامی است. پس از بیرون آوردن بقایا، مردگان زنده می شوند و ساکنان را تعقیب می کنند...
متالیکا را در اجرای منحصربهفرد در تئاتر مایکروسافت در لس آنجلس به عنوان بخشی از کنسرت موسسه خیریه که از بنیاد All Within My Hands بهره میبرد، ببینید...
آخر هفته سلامتی برای سه دوست در خطر از بین رفتن است: مارلین در یک بحران جدی میانسالی است و به دنبال قرار ملاقات جنسی است. اوا طلاق گرفته و همسر جدید شوهر سابقش را همراهی می کند تا از آنها در برابر چیزهای احمقانه محافظت کند. متأسفانه به نظر می رسد که این سه به طور تقریباً جادویی هرج و مرج را جذب می کنند...
جاستینا ولنتاین که معتاد به کار است، یک شام سنتی کریسمس را برای خانواده خود میزبانی می کند و با کمک دوستان و جادوی فصلی، عشق خود را به تعطیلات دوباره زنده می کند...
هنگامی که خانواده پریم به شهر نیویورک نقل مکان می کنند، پسر کوچک آنها، جاش، تلاش می کند تا با مدرسه و دوستان جدید خود سازگار شود. همه چیز با کشف لیل، تمساح آوازخوانی که عاشق حمام کردن، خاویار و موسیقی است، تغییر می کند. این دو به سرعت با هم دوست می شوند، اما...
تیم مینچین پس از فروش تور بین المللی خود در زمان رکوردشکنی و دریافت نقدهای تحسین برانگیز تماشاگران، نوازنده، کمدین، نویسنده و آهنگساز برنده جوایز متعدد، آخرین تور صحنه ای خود، BACK را به نمایش می گذارد...
برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 79 جایزه و نامزد دریافت 59 جایزه دیگر.
در زمستان ۱۹۸۷، جری لاندگارد (میسی)- یک فروشندهی اتومبیل در مینیاپولیس دچار مشکلات مالیست. بعد از اینکه شپ پرودفوت (ریویس)-یک سرخپوست سابقه دار که در شرکت جری تعمیرکار است جری را به دو تبهکار، شووالتر (بوشمی) و گایر گریمسراد (استورمیر) معرفی میکند. جرمی به فارگو، داکوتای شمالی رفته و آن دو را به ازای یک اتومبیل جدید و نصف ۸۰۰۰۰ دلار پول آزادی، برای گروگان گرفتن همسرش اجیر میکند. در حالیکه جری قصد دارد مقدار بیشتری را از پدر همسرش، وید گاستاوسون (پرسنل) طلب کرده و بیشتر پول را برای خود بردارد.
استیو هنوز مجرد است و به عنوان راننده تاکسی کار می کند. برایانا بیگل، وزیر مهاجرت، به همراه برادرش نقشه ای برای انتقام گرفتن از استیو برای از بین بردن شغل سیاسی مادر فقیدشان، رالین، می کشد...
وقتی دو دوست سادهاندیش به نام های ژان گاب و مانو ، مگس غولپیکری را پیدا میکنند که در صندوق عقب یک ماشین گیر افتاده است، تصمیم میگیرند آن را آموزش دهند تا بتوانند پول زیادی به دست آورند....