جنایات زیستمحیطی خشمشان را برمیانگیزد، بیعدالتیهای روا داشته شده بر زنان به ستوهشان میآورد و فریبکاریهای سبز (گرینواشینگ) بیمارشان میکند. با «پلنگهای سبز» آشنا شوید؛ گروهی شبیه به رابینهودهای امروزی، با رویکردی فمینیستی، که در سرقت از شرکتهای آلاینده و افراد زنستیز تخصص دارند. اما برای نفوذ به گاوصندوق و دستیابی به اطلاعات مهم در مورد بزرگترین هدفشان تا به امروز، ناگزیرند با برنارد، سارقی سالخورده که دیدگاههایش درباره اکوفمینیسم کمی قدیمی است، همکاری کنند.
جسیکا، زن جوانی که در یک عتیقهفروشی کار میکند، احساس بیهدفی میکند. زندگی او با یافتن گردنبندی مرموز که شبیه یادگاری مادر مرحومش است، دگرگون میشود. جسیکا برای کشف ارتباط این گردنبند با گذشته خانوادگیاش، با ...
این داستان درباره جیتا و نصیبن است که در کودکی از هم جدا شدند و حالا در هند و پاکستان به دنبال یکدیگر میگردند تا ببینند آیا سرنوشت آنها را به هم میرساند یا خیر.
چهار نفر از علاقهمندان به کتابهای کمیک که کمی هم گوشهگیر هستند، وقتی استاد جدید و کاریزماتیک مدرسهشان با اتفاقات ماوراءالطبیعه دنیای آکادمیک آنها را دگرگون میکند، خود را درگیر ماجراجویی غیرمنتظرهای مییابند.
یک خانواده دوستداشتنی سریلانکایی که به دنبال شروعی تازه در هند هستند، با عشق و مهربانی مسری خود، محلهای بیروح را به جامعهای پر جنب و جوش تبدیل میکنند.
این اثر، بزرگترین داستان عاشقانه تمام اعصار را در قالب یک موزیکال پاپ اصیل به تصویر میکشد. داستان آن برگرفته از رویداد واقعی است که الهامبخش نمایشنامه «رومئو و ژولیت» اثر ویلیام شکسپیر بوده است.
این داستان درباره سه جنگجوی تاریخی (یک وایکینگ، یک نینجا و یک خلبان جنگ جهانی دوم) است که هرچند خودشان قاتل هستند، اما در نهایت به طعمه قویترین قاتل تاریخ تبدیل میشوند.
مردی که به صورت ناخواسته و در جریان یک مسابقه هنرهای رزمی ترکیبی (MMA) رقیب خود را به قتل رسانده، اکنون فرصتی دارد تا با یافتن پسر زنِ بیوه مقتول، خطای خود را جبران کند.
مادری تنها با زنجیرهای از بدبیاریها روبرو میشود. این حوادث او را به سمتی سوق میدهند که هرگز انتظارش را نداشته است؛ به طوری که درگیر وضعیتی پیچیده و ناخواسته میشود. در این میان، او خود را در کانون اتهامات جامعهای میبیند که نسبت به او بیتفاوت است.
فیلم دربارهی مادری به نام دنیز است که دختر ششسالهاش، جمره، به بیماری لاعلاجی مبتلا میشود. دنیز که جمره را به تنهایی بزرگ کرده است، سعی میکند پیش از مرگ دخترش، آخرین خواستههای او را برآورده کند.
رنجان، جوان عاشقپیشهای از بنارس، برای ازدواج با تیتلی شغلی دولتی میگیرد، اما با فراموش کردن نذرش به لرد شیوا، گرفتار میشود تا نذرش را ادا کند. این ماجرا، داستانی طنزآمیز از عشق، سرنوشت و نجات را روایت میکند.
جوانا صاحب کسبوکار خانوادگی فرآوری سنگ شده است. او با وجود ارتباط نزدیک با مادر و دخترش، آلیدا، نمیتواند با آنها رابطهای کاملاً صمیمانه و شفاف داشته باشد.
آندروچیو، فراری جوانی که از طاعون در اروپا گریخته، برای یافتن درمان به «روستای جادوگران»، تریورا، میرود. در این سفر، همراهی مرموز او را در دنیایی که مرز میان واقعیت و کابوس در آن نامشخص است، راهنمایی میکند.
ماریا دیگر جوان نیست و به افرادی که حتی از خودش هم مسنتر هستند کمک میکند. او که برای گذران زندگی با مشکل روبرو است، حاضر به پذیرش وضعیت ناپایدار خود نیست و گاهی اوقات چند یورو از افراد مهربانی که با نهایت فداکاری از آنها مراقبت میکند - و آنها نیز در عوض او را بسیار دوست دارند - میدزدد.