ریتای نوجوان به دلیل خشونت پدرش از خانه فرار میکند و پس از مدتی به خانه امنی منتقل میشود. اما او و هم اتاقیهایش از این خانه فرار میکنند و اتفاقی هولناک رخ میدهد.
این داستان درباره تلاش سه نفر از افراد برجسته یعنی یک پرستار، یک دانشمند و یک جراح است که میخواهند اولین نوزاد آزمایشگاهی جهان را به وجود آورند. اما در این مسیر با مخالفت شدید گروههای مختلفی مانند کلیسا، دولت و جامعه پزشکی مواجه میشوند.
لیلی، صاحب مغازهای که در آن هدیهها را بستهبندی میکند، در آستانه تعطیلات با مردی آشنا میشود و با او قرار میگذارد. داستان در مورد این است که آیا این مرد میتواند دل لیلی را به دست آورد یا نه.
دو دانشآموز دبیرستانی به خاطر اینکه استادشان آنها را در امتحان رد کرده، تصمیم میگیرند با انتشار یک شایعهی دروغ در شبکههای اجتماعی، به او تهمت قتل بزنند.
داستان درباره زنی به نام هانا است که پس از مرگ نامزدش درگیر احساس گناه شدیدی است. در همین حال، مردی به نام رن به او علاقهمند میشود و تلاش میکند تا به او کمک کند. داستان در ژاپن و ده سال پس از سونامی رخ میدهد و در آن به موضوعاتی مانند مرگ، عشق، گناه و امید پرداخته شده است.
زنی جوان پس از یک حادثه وحشتناک و استفاده از فناوری پیشرفته برای درمان، به گذشته تاریک خود پیوند میخورد. او برای رهایی از این کابوس، باید به دنبال کشف حقیقت باشد.
شاعر با این جملهها، پارادوکس عجیبی را مطرح میکند. او میگوید شعرهایش، شعر نیستند، اما اگر کسی این عدم تطابق را درک کند، زیبایی واقعی آنها را خواهد دید. این شعر، خواننده را به تفکر درباره ماهیت شعر و زیبایی آن وامیدارد.
این فیلم، یک نوع خودنگاری هنری از کارگردان است. او در این اثر، به بررسی و بازبینی آثار قبلی خود میپردازد و با نگاهی آزادانه، به مرور بیش از ۴۰ سال فعالیت هنریاش میپردازد.
در آستانه انقلاب فرانسه، دو مقام شهری با گروهی از خلافکاران به نام "بکرایدرز" روبرو میشوند. این گروه ظاهراً سوار بر بزهای پرنده و همراه با شیطان هستند! اما در این مسیر، آنها با فریب، فساد، خیانت و در نهایت با یکدیگر روبرو خواهند شد.