یک جوان خشمگین که در سال ۱۹۷۱ محاکمه میشود، یک طوفان سهمگین در یک محله فقیرنشین در سال ۱۹۳۳، یک خانواده متوسط رو به پایین در بحران قحطی سال ۱۹۴۳، گروهی از نوجوانان قاچاقچی در سال ۱۹۵۳ و سرانجام، جمعی از افراد طبقه متوسط در یک هتل مجلل در سال ۱۹۷۱؛ اینها تنها چند نمونه از صحنههایی هستند که میتوانند در یک داستان روایت شوند.
داستان در رابطه با مترسک ادم خوار و عجیبی است با ویژگیهای خفاشی که هر ۲۳ سال یکبار ۲۳ روز به سراغ مردم می اید تا حسابی شکمشو سیر کنه و حالا روز ۲ است و بار دیگر امده تا قربانی بگیرد و اولین قربانی پسر بچه روستایی است از طرفی یک سری بچه های مدرسه ای برای اردو به نزدیکی ان شهر امدند و بی خبر از حوادث…
برونو پرادال شاهد یک قتل ناخواسته در نیویورک که توسط یکی از سرسپردگان قاتل تعقیب میشود و توسط پلیس دستکاری میشود، به فرانسه و دهکده زادگاهش بازمیگردد، جایی که بزدلی مردم او را به سمت از دست دادن سوق میدهد...
یک آتشنشان پس از اینکه پیشنهاد ازدواجش دود میشود و به هوا میرود، دچار ترس از ارتفاع میشود و رویاهای عجیبی میبیند. آیا معلمی که بعداً ملاقات میکند، سرگیجهاش را درمان میکند و قلب شکستهاش را التیام میبخشد؟
چه می شود اگر یک مرد معمولی، یک معلم صادق و اصولی، رئیس جمهور شود؟ آیا او میتواند در دنیای سیاست دوام آورد، بر همه موانع و فساد غلبه و با همه مخالفان سیاسی خود مقابله کند؟...
این فیلم زندگی خانوادهای را به تصویر میکشد که از جریان اصلی جامعه مدرن جدا شده و در عین حال لایههای پیچیده و درامهای روابط انسانی را در درون خود دارد: زندگی زناشویی، آسیبهای جنسی، و شکستها و پیوندهای پدری، برادری و خواهری...
در دنیایی که کلونهای قاتل بر آن حکومت میکنند، یک دانشمند برای نجات بقایای بشریت میکوشد. اما رازی تاریک در مورد کودکی که در انتظار تولد است، آیندهی بشریت را به خطر میاندازد.
آنا ماریا دالی خواهر کوچکتر سالوادور دالی است و رابطه صمیمی با او دارد. هر دو از فضای آزاد و هنرمندانه اسپانیا لذت میبرند و با هنرمندان بزرگی مانند لورکا و بونوئل در ارتباط هستند...