از سال 2012، دولت کلمبیا و فارک مذاکرات صلح را در کوبا برگزار کردند. با دسترسی بیسابقهای به هر دو رهبر سیاسی، این مستند صمیمی و روشنگر در این لحظه عمیق در تاریخ به پشت صحنه آن نگاهی می اندازد ...
در لندن پس از جنگ، ویو پیرس با رجی قرار ملاقات میگذارد و با هلن گینیور، که با معشوق بزرگترش، نویسنده جولیا استندینگ، زندگی میکند، یک دفتر دوستیابی دارد...
فابیو (فابیو پورچات) و میا (میا ملو) دو زوج هستند که تازه عروسی گرفته اند که تنها پس از یک ماه آشنایی تصمیم به نامزدی گرفتند. این زوج تصمیم می گیرند ماه عسل خود را در یک سفر دریایی از ریودوژانیرو به اروپا بگذرانند اما ...
نوادگان یک سفینه فضایی سقوط کرده در غارها پناه می گیرند تا با شب های سرد و روزهای طوفانی کنار بیایند. در حالی که آنها در یک بازه زمانی هشت روزه زندگی می کنند و می میرند، یک پسر برای یافتن کشتی سقوط کرده به سمت سیاره متروک حرکت می کند...
روبرتیکو با نوئلا مادورو در کوراسائو زندگی میکند. در حالی که او در حال آماده شدن برای درخواست ازدواج از او است، اتفاقی برای کن مادورو، پدر نوئلا، میافتد. اوضاع خراب میشود و نوئل به روبرتیکو میگوید که میخواهد مدتی استراحت کند و به همراه پدرش در هلند پرواز میکند. نوئلا مجبور میشود شغل پدرش را که میزبانی یک حراج ویژه به همراه یک مرد جوان ثروتمند است، به عهده بگیرد. وقتی روبرتیکو ...
در حالی که زندگی مشترک دو استاد دانشگاه در آستانه از هم پاشیدن است، زن درگیر یک رسوایی با یک دانشجوی جوان میشود. از سوی دیگر، مرد عاشق موضوع تحقیق خود میشود—یعنی یک موجود ماوراءطبیعه (ایزد/خداگونه) که در قالب شبح یک معشوق قدیمی بر او ظاهر میشود.
رایلی و کریس دو دوست همکلاس هستند که در یک تصادف کریس کشته میشود و رایلی خود را بخاطر مرگ او مقصر میداند . کریس در برزخ گیر کرده و آنها راهی برای ارتباط با هم پیدا میکنند .
ویسنتا با لورا، دختر 19 ساله اش که از تاخیر رشدی رنج می برد، زندگی می کند. لورا باردار است، او از نظر قانونی مجاز به سقط جنین است، اما سیستم برای اطمینان از اینکه این اتفاق نمیافتد، انواع موانع را ایجاد میکند...
فیلو ونس، به همراه سگ تریر اسکاتلندیاش که در مسابقه جایزه نبرده بود، در حال تحقیق درباره قتل در اتاق بسته یک کلکسیونر برجسته و منفور است که گلدان شکسته چینیاش سرنخ مهمی را ارائه میدهد.
در ابتدای فیلم، پدر شوهر قهرمان داستان به طور غیرمنتظره ای بر اثر سکته قلبی می میرد. باقیمانده فیلم به صورت اپیزودیک در طول مراسم تشییع جنازه سه روزه که در خانه برگزار میشود، از حادثهای به حادثه دیگر میرود...
ملیسا و اوسانگ دو زن هستند که در بازار سیاه لوازم ج.ن.س.ی به همراه خدمات اضافی می فروشند. زندگی ملیسا زمانی تغییر می کند که دوست پسر قدیمی اش به عنوان مشتری به سراغش می آید و می خواهد دوباره با او باشد.
فیلم دارای سه داستان مختلف است. داستان اول درباره یک بیمار روانی هستش. داستان دوم درباره ی یک پسربچه ی هشت ساله و پدر بی رحمش است و داستان سوم درباره ی یک پروفسور هست که اعتقاد دارد آخرالزمان به زودی اتفاق خواهد افتاد و به همین خاطر برای نجات خانواده اش شروع به ساختن پناهگاه می کند...
"رو" و "بو" بعد از فارغ التحصیلی در یک آخر هفته برای سفری کوتاه جاده ای به سمت لس آنجلس، شهر کوچک خود را ترک می کنند. به زودی اتفاقات خطرناکی رخ می دهد و دنباله ای از اجساد را پشت سر می گذارند و خشونت در کل افزایش می یابد ...