پنج مرد که از خانوادههای خود جدا شدهاند، با هم در یک خانه گروهی برای جانبازان معلول زندگی میکنند. وقتی تغییر شروع می شود ، مردان به زندگی پر از درد و افسردگی محدود می شوند...
نیک که با فشار فزاینده ای از سوی مادرش برای یافتن شغل مواجه است و به شدت در تلاش برای داشتن یک استارت آپ است، از بهترین دوستش کایل، یک تنبل ممتاز، کمک می گیرد . با تمام شدن زمان و گزینه ها، فرصتی به این دو ارائه می شود که نمی توانند از آن امتناع کنند...
یک قاتل بازنشسته برای گرفتن آخرین شغل مورد اخاذی قرار می گیرد. در طول مأموریت خود، او یک فرقه شیطانی را کشف می کند که از قربانی کردن انسان برای احضار شیاطین استفاده می کند...
یک زوج تازه ازدواج کرده یک عمارت در حومه شهر خریداری می کنند. با این حال، مشخص میشود که قتلهای وحشیانه قبلاً در ملک اتفاق افتاده است و ممکن است کسی یا چیزی در زیرزمین در کمین باشد...
پاما یک جوان جاه طلب از پنجاب است که می خواهد به خارج از کشور برود. اما این یک رویا زندگی او را تغییر می دهد ، او در موقعیت های خطرناک گرفتار می شود. آیا پاما میتواند از جنگلهای مکزیک خارج شود؟...
مامور ویژه، موت مک کمپبل، ماموریت دارد، یک مقام ژاپنی را از فرودگاه جی اف کی تا سازمان ملل همراهی می کند. گروهی از مهمانداران ناراضی نقشه آدم ربایی دارند...
داستان این فیلم در مورد شخصیت آدام است، آدام فردی است خوش تیپ ، مهربان و جوان که متاسفانه از یک بیماری لاعلاج رنج می برد ، با این حال او نا خواسته به دختری به نام بث که در همسایگی آنهاست علاقه مند می شود. بث انسانی خوش فکر ، نویسنده و زیباست که قبلا یک رابطه شکست خورده و آسیب دیده را با جوانی مانند آدام تجربه کرده است...
آدریانا 13 ساله در مکزیکو سیتی توسط قاچاقچیان جنسی روسی ربوده می شود. برادر جنایت کار ۱۷ سالهاش شروع به جستجو برای پیدا کردن او میکند. در سرزمینهای مرزی در تگزاس، او از یک پلیس کمک میگیرد...
فیلم، دشمنی که بین دو برادر پس از مرگ پدرشان به وجود آمده را دنبال می کند. داستان که در مزرعه های پنبه و جاده های آرکانزاس جنوبی اتفاق می افتد، نشان می دهد که هر کدام از آنها برای محافظت از خانواده خود حاضرند دست به چه کارهایی بزنند...
رئیس اداره پلیس شهر سامپو، سئونگ یو، شبیهسازی سرقت از بانک را سازماندهی میکند، اما یک پلیس مجرب بیش از حد درگیر نقش بازی میشود که در آن شبیهسازی آنطور که او پیشبینی کرده بود پیش نمیرود...
کری (جکی کلی) زن جوانی است که از نظر اجتماعی مشکل دارد و تلاش می کند تا رابطه تیره شده با مادرش را اصلاح کند. پس از مرگ پدربزرگش در خانه سالمندان، کری جذب ویلیام (بیل اوبرست جونیور)، مردی مسن در اتاق همسایه می شود. دکتر ویلیام به کری یک موقعیت نیمه وقت در خانه سالمندان پیشنهاد می کند تا از یک پیرمرد مراقبت کند...
پس از اینکه پسرش به خاطر آدم ربایی متهم می شود، یک خادم کلیسا سوگوار عدالت را در دستان خود می گیرد و با یک باند پلیس فاسد می جنگد تا او را تبرئه کند...