انجل لامِر در آستانه 18 سالگی از کانون اصلاح و تربیت آزاد میشود. او که خاطرات ناخوشایندی از گذشته خود دارد، به همراه خواهر 10 سالهاش سفری را آغاز میکند که ممکن است آینده هر دوی آنها را به خطر اندازد...
مادری غمگین تصمیم می گیرد زندگی و قلب خود را به روی مردم باز کند و کمک بخواهد تا خاکستر پسرش را که در سن 20 سالگی خودکشی کرد در نقاط مختلف جهان پراکنده کند...
برنده 1 جایزه اسکار همچنین دریافت 1 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 1 جایزه دیگر.
جنوب غربی امریکا، سال 1885. گروه کوچکی از آپاچی های چیریکاهوا به رهبری «جرانیمو»، تنها قبیله ی سرخ پوستی هستند که هنوز به دولت امریکا تسلیم نشده اند...
پکن، 1902: یک عکاس پرتره جوان مبتکر به نام لیو جینگلون، که علاقه مند به فناوری جدید است، با یک انگلیسی تازه وارد دوست می شود که پروژکتور، دوربین و شورت برادران لومیر را برای افتتاح تئاتر Shadow Magic آورده است. کار لیو با والاس او را در تضاد با سنت و اقتدار پدرش قرار می دهد که با عاشق شدن او به لینگ پیچیده است.
اعلامیه استقلال زمانی که در یکی از بانک های لس آنجلس به نمایش گذاشته شده بود به سرقت می رود. NSA با کمک یک پازلباز به نام جین درگیر میشود و معما را حل میکند...
سه دوست از خارج از کشور برمیگردند و هر کدام از آنها به چیزی از گذشتهاش برخورد میکنند. سرانجام آنها به شهر خود می روند تا خانه یکی از دوستان دوران کودکی خود را از تخریب نجات دهند...
مردی وقتی قرار است به خانواده ترسناک دوست دخترش معرفی شود بهترین دوستش را همراهی می کند، خانواده ای که معلوم می شود حتی از آنچه انتظار می رود وحشتناک تر است...
داستان دربارهٔ زندانی است که در یک زندان زنان با امنیت حداکثری، با فساد و ظلم نگهبانان مبارزه میکند. او گروهی از زندانیان را برای مقابله با این سیستم فاسد رهبری میکند.
دو کارمند زن که پس انداز خود را صرف لذت بردن از چند روز زندگی بی دغدغه می کنند، دو لوله کش که به دنبال یک ماجراجویی شهوانی هستند، یک پیمانکار ساختمانی که مصمم است تمام دستمزد کارگرانش را بخورد و یک سرگرد سابق که به دلیل آزار و شکنجه سیاسی الکلی شده است. مردم در یک بار پیست اسکی در جایی در High Tatras همدیگر را ملاقات می کنند. در طول شب، آنها به تدریج رویاهای تحقق نیافته، توهمات و ناامیدی های افراد «متوسط» آن زمان را آشکار می کنند...
پرم و نیشا در عروسی خواهر و برادر بزرگترشان با هم آشنا می شوند و عاشق هم می شوند، اما برنامه های آنها برای با هم بودن با مرگ خواهر نیشا به خطر می افتد و ...