دارنل رایت بسیار چرب زبان است و به راحتی میتواند زن ها را گول بزند. او موفق میشود با زنی زیبا بنام برندی دوست شود و سعی میکند او را گمراه کند، اما برندیِ باهوش دست او را میخواند و تصمیم به گرفتن انتقام از او میگیرد...
“ماریتن فالون” یکی از بمب گزاران ارتش جمهوریخواه ایرلند است که سعی دارد ماشین نیروهای مظامی را منفجر کند، اما اشتباهی یک اتوبوس مدرسه را منفجر می کند و...
تعطیلات و خوش گذرانی پنج نوجوان زمانی به جهنم تبدیل می شود که آن ها در یک ساحل دستخوش شیوع یک ویروس مرگبار به نام STD میشوند که آن ها را تبدیل به زامبی میکند ...
"هیلدی جانسون" که از "والتر برنز" جدا شده به دفترش می رود تا به او بگویید که با شخص دیگری نامزد کرده و روز بعد ازدواج می کنند، اما "والتر" اجازه نمی دهد این اتفاق بیافتد و...
"مورتیمر برستر" یک روزنامه نگار و نویسنده است.در صحنه ابتدایی فیلم او در تالار شهر در حال ازدواج است.اما او متوجه می شود که خاله هایش مردی را به قتل رسانده و جسدش را در انبار مخفی کرده اند...
چند مرد برای سیاحت به آفریقا می روند. یکی از آنان از دادن هدیه ای به یک قبیله امتناع می کند. قبیله احساس می کند که آنها اهانت کرده اند، به همین دلیل همه آنها را جز یک نفرشان به قتل می رساند و...
یک متصدی کفن و دفن خوشتیپ با دختر یک جلاد سالخورده ازدواج می کند. با وجود اینکه او علاقه ای به شغل پدر همسرش ندارد، مجبور می شود آن را پس از بازنشستگی ادامه دهد و...
در یک جهان آخرالزمانی، یک جنگجوی سرگردان در بیابان با یک گروه از مهاجران برخورد می کند که توسط باند آدمکش که به دنبال منابع آّب آنها هستند، تهدید شده اند و...
"شیکز" از کار خود به عنوان یک دلقک کنار گذاشته شده و به مشروبات الکلی روی می آورد. اما اوضاع وقتی بدتر می شود که دلقکی دیگر مورد توجه یک نمایش محلی قرار گرفته و...
"جان متریکس" کماندو بازنشسته نیروهای ویژه است که به همراه دختر خود "جنی" برای داشتن زندگی آرام به کوهستان رفته اند.اما وقتی "جنی" توسط گروهی تبهکار ربوده می شود،او برای گرفتن انتقام به میدان مبارزه باز می گردد...
فیلم فراموش نشدنی دو شخص به اسم تسا و دیوید که به پایان زندگی مشترک خود رسیده اند و این ضربه بزرگی به هر دو آنا بوده است. با این حال دیوید با زنی به نام جولیا آشنا شده و همین مورد بس است تا حسادت تسا شعله ور شود و این حتی می تواند دامن زندگی جدید دیوید را نیز در بر بگیرد...
در تابستان سال 1915،"ژان رنوار" پسر نقاش امپرسیونیست پرآوازه فرانسوی "پیر آگوست" پس از مجروح شدن در جنگ جهانی اول به خانه باز می گردد."آندره" زنی جوان رابطه پدر و پسر را دوباره زنده کرده و زندگیشان را تغییر می دهد...
"مایک" پانزده ساله در یک استخر عمومی مشغول بکار شده و به دختر جوانی به نام "سوزان" علاقه مند می شود. با وجود اینکه "سوزان" نامزد دارد، "مایک" همه تلاشش را می کند تا رابطه آنها را به هم بزند...
پس از جنگ جهانی سوم و دنیایی که دیگر چیز زیادی از آن باقی نمانده، گروهی از بازماندگان که به دنبال افراد زنده دیگر هستند وسایل نقلیه ای می سازند که از آنها در برابر آب و هوای جهش یافته و دیگر خطرها محافظت می کند...
آنا اودل، هنرمند مشهوری است که به مراسم تجدید دیدار با همکلاسی هایش دعوت نمی شود. سپس او فیلمی تهیه می کند با موضوع اینکه اگر به مراسم میرفت و با کسی که برایش قلدری میکرد روبرو میشد، چه اتفاقی ممکن بود رخ دهد. سپس او بخشی از فیلم را به همکلاسی هایش نشان می دهد تا عکس العمل آنها را ببیند و ثبت کند...