در این داستان درباره تابآوری، انسانیت و قدرت دگرگونکننده هنر، دیوین جی که به اشتباه در زندان زندانی شده است، با بازی در یک گروه تئاتر به همراه دیگر زندانیان، هدفی برای زندگی پیدا میکند
در غرب تگزاس، پسری که خواهرش توسط یک قاتل بیرحم به نام بیل گلوی ربوده شده، یک شکارچی جایزه بگیر سرسخت به نام رجینالد جونز را استخدام میکند تا رهبری گروهی از افراد طرد شده را برعهده بگیرد و به دنبال دختر گمشدهشان بگردند.
داستان نوح، مردی عاشقپیشه و خانوادهدوست است که به دلیل پذیرفتن یک کار رانندگی، در یک مسابقهی خطرناک شرکت میکند و با خطر از دست دادن همهچیز روبهرو میشود.
بِیلی با برادرش هانتر و پدرشان باگ، که به تنهایی آنها را در یک خانهی اشغالی در شمال کنت بزرگ میکند، زندگی میکند. باگ زمان زیادی برای آنها نمیگذارد. بیلی به دنبال توجه و ماجراجویی در جای دیگری است.
یک دوستدار سینما با دنبال کردن پل ددالوس، در میان خاطرات، داستانها و کشفیات غرق در تصاویر سینمایی میشود و بدین ترتیب، شکوه سالنهای سینما را پاس میدارد.
وقتی یک کارآگاه بازنشسته اداره پلیس نیویورک کتابی درباره ارتباطات خانوادگیاش با مافیا منتشر میکند، جنگی بین پلیسهایی که برای رئیس بزرگ جنایتکار شهر کار میکنند و افسرانی که تلاش میکنند آنها را به عدالت بکشانند، در میگیرد.
زنی از حالت خواب زمستانی برمیخیزد، اما برادرش همچنان در خواب به سر میبرد. این روش، انسانها را به موجوداتی حیوانیشکل بدل میسازد. این اثر، یک آزمایش ذهنی علمی-تخیلی است که در قالب تصاویری زنده و روشن به نمایش درآمده است.
یه مرد حسابی خودشو به آب و آتیش میزنه تا دختر گمشدهاش رو پیدا کنه، چون یه سری ویدیوی عجیب رازاشو رو کرده. آخرش این تعقیب و گریز به یه برخورد ترسناک با یه آدم مرموز میرسه.
مردی که تمام زندگیاش وقف خانوادهاش شده، دچار وسواسی عجیب میگردد: نجات جان کسانی که در پیچ تند روبهروی خانهاش قربانی تصادفات خودرو میشوند. این وسواس ممکن است به قیمت از دست دادن همه چیز برای او تمام شود.
جورجی، یک دختر 12 ساله ، با خوشحالی در آپارتمان خود در لندن به تنهایی زندگی می کند و آن جا را پر از جادو می کند. ناگهان پدر جدا شده او ظاهر می شود و او را مجبور می کند تا با واقعیت روبرو شود...
در ماه مه ۱۹۸۴، یک راننده بیکار بستنی با دانستن راه تقلب در مسابقه "شانست رو امتحان کن" شرکت میکند و بردهای زیادی کسب میکند. اما وقتی مدیران از هدف واقعی او مطلع میشوند، موفقیتش در خطر قرار میگیرد.
خانوادهای که در خانهای در ایندیانا زندگی میکردند، با وقایع عجیب و شیطانی روبهرو شدند که باعث شد خودشان و اهالی محل باور کنند خانهشان دروازهای به جهنم است.
مردی پس از درگذشت مادرش، برای گرامی داشتن یاد او، با استخدام مادربزرگهای اصیل ایتالیایی به عنوان سرآشپز، تمام دارایی خود را به خطر انداخت و یک رستوران ایتالیایی افتتاح کرد.
سازمان بوکوشی برنامهای را برای سربازان بازنشسته آمریکایی که در جنگ شرکت داشتهاند و به دنبال یافتن "هدف" و مسیر زندگی آینده خود هستند، ارائه میدهد. در حال حاضر، دولت از افزایش شتابان تعداد این شینجاهای مسلح، به شدت آموزشدیده و کاملاً وفادار در این "برنامه" که شباهت به یک فرقه دارد، نگران است.
سم ویلسون (Sam Wilson)، که اکنون به عنوان کاپیتان آمریکا شناخته میشود، درگیر یک بحران بینالمللی میشود و باید پرده از راز انگیزههای پشت یک توطئه جهانی و خطرناک بردارد.