بازيگري به نام «نيکي گريس» (درن) دل باخته ي بازيگر مرد نقش مقابل خود، «دون برک» (تروکس) در فيلم جديدش مي شود. پس از چندي «گريس» در مي يابد که زندگي او بر طبق وقايع فيلمي که در آن بازي مي کند، پيش مي رود...
یکی از افراد یاکوزا که فردی سادیستی-مازوخیستی بنام «کاکیهارا» است، به دنبال رئیس گم شده اش می گردد، که در این بین به قاتلی روانی بنام «ایچی» بر می خورد و …
سال 1830. در نمايش دكتر كاليگارى (كراوس)، خوابگردى به نام سزار (فايت) پيشگويى مىكند. از جمله در شبى كه آلن (تواردوسكى)، فرانسيس (فهئر) و جين (داگوفر) (دو دانشجو و دخترى كه هر دو دست میدارند) به ديدن نمايش آمدهاند، طالع آلن را مىبيند و پيشبينى مىكند كه او خيلى زود خواهد مرد...
پسر بچه اي در يکي از مناطق روستايي فرانسه با مادر بزرگش، «مادام سوزا» زندگي مي کند. «مادام سوزا» براي او دوچرخه اي مي خرد و تشويقش مي کند در مسابقات دوچرخه سواري دور فرانسه شرکت کند و برنده شود. اما گروهي گنگستر مافيايي پسر جوان را مي ربايند و به شهر بزرگ بل ويل مي برند تا از او به خاطر مهارت هايش در دوچرخه سواري، در يک قماربازي پيچيده استفاده شود.
س از تصادفی سخت که زخمهایی زیادی برای او برجای گذاشت،یک تهیه کننده تلویزیون گروهی زیرزمینی را کشف می کند که نیازهای جنسی خودشان را با تصادف ارضا می کنند و …
اواخر قرن هجدهم. در شهري جنگ زده، گروه تئاتري «هنري سلت» مشغول اجراي ماجراهاي «بارون مونچ هازن» است. ناگهان سروکله آدم عجيبي پيدا مي شود که ادعا مي کند «مونچ هازن» واقعي است. اهالي شهر به او کمک مي کنند تا گروه چهار نفره اش را بيابد و مانع از حمله نهايي ترک ها شود ...
داستان فیلم از چهار قسمت تشکیل شده است، سه قسمت اول درمورد رابطه «چو» با سه زن است که بعد از از دست دادن عشق زندگی اش، «سو لی ژن» با آن ها آشنا شده. قسمت چهارم در دنیای اسرار آمیز چو، که ۲۰۴۶ نام دارد روی می دهد...
"ماتکو" با پسر هفده ساله ي خود، "زاره" در کنار دانوب زندگي مي کند. او پس از يک بدبياري تجاري، به آدم تبهکار و پولداري به نام "دادان"بدهکار مي شود. «دادان» خواهري به نام "آفروديتا" دارد و مي خواهد او را شوهر بدهد. «ماتکو» و «دادان» قرار مي گذارند که «زاره» با «آفروديتا» ازدواج کند. اما «زاره» به دختر ديگري دل بسته است و «آفروديتا» هم منتظر مرد رؤيايي خويش است...
«فرانسيس» (هالتن)، دشمن قديمي «پي وي» (هرمن)،دوچرخه ي محبوب او را مي دزدد و او بيهوده مي کوشد تا آن را بيابد. پيشگويي فريبکار به او مي گويد که دوچرخه اش در زيرزمين قلعه ي آلامو در تکزاس است و «پي وي» راهي سفر دور و دراز مي شود.
"گلوریا"دختری بی بند و بار است که وقتی دوست پسرش از کارهایش خسته شده و او را از آپارتمانش بیرون میکند، مجبور میشود نیویورک را ترک کرده و به زادگاهش بازگردد. زمانی که خبر میرسد یک موجود غول پیکر در حال نابود کردن شهر سئول کره جنوبی است، گلوریا متوجه میشود که به نوعی به این موجود متصل است...
یک سرباز ناراضی (Considine) را برمی گرداند به زادگاه خود برای به دست آوردن حتی با اراذل و اوباش که برادر ذهنی به چالش کشیده او (Kebbell) سال پیش مورد تعرض وحشیانه.
مؤسسه ای با ساخت سرزمین های خیالی و «دیزنی لند» گونه ی فوق مدرن متعلق به دوره های مختلف تاریخی، مثل رم باستان، عصر رنسانس و غرب وحشی که تمامی ساکنان شان روبات های برنامه ریزی شده هستند، پذیرای سفرهای تفریحی مشتریان متمول است…
شيکاگو، سال 1916. «بيل» (گير) از دوزخ شهرهاي صنعتي مي گريزد و هم راه خواهر کوچکش «ليندا» (مانتس) و محبوبه اش «ابي» (آدامزا) که او را هم براي «امنيت» بيش تر خواهر خود معرفي مي کند، با قطار به سمت جنوب حرکت مي کند...
سان هووا (لی سئونگ یئون ) جوانی درون گرا است که در خانه افرادی که در آنجا حضور ندارند به طور موقت زندگی میکند و چند روز یکبار مکان خود را عوض میکند. دو اتفاق مسیر زندگی او را عوض میکند. یکی رفتن به خانه ای که زن جوانی به همراه شوهر بداخلاقش زندگی میکند و سان هووا عاشق او میشود. و دیگری رفتن به خانه ای که پیرمردی که به دور از فرزندانش زندگی را بدرود گفته است که ایم قضیه باعث دستگیری او میشود …
در پي احتمال وقوع حمله ي نيروهاي سياره ي «مونگو» به زمين، «دکتر هانس زارکوف» فضاشناس (توپول) با تمهيدي «فلاش گوردون» (جونز) قهرمان فوتبال امريکايي و محبوبه اش، «ديل آردن» (آندرسن) را با خودهمراه مي سازد. آنان راهي مونگو مي شوند، که «امپراتور مينگ» ظالم (فون سيدو) بر آن حکم مي راند...
یک دانشجوی تازه فارغ التحصیل شده در سال ۱۸۹۹ در فرانسه، می پذیرد در یک آسایشگاه بیماران روانی، یک شغل پاره وقت داشته باشد. او در آنجا روش های درمانی وحشتنناکی را مشاهده می کند و ...
این فیلم به دست انداختن فیلم های آمریکایی که در مورد سیاه پوستان ساخته شده است می پردازد. «آشتری» بعد از مدت ها به محله ای که کودکی اش را در آن گذرانده باز می گردد و خانواده و دوستانش را ملاقات می کند. بزودی اتفاقات احمقانه ای برای او رخ می دهد...
« بیبى جین هادسن » در کودکى ستاره اى مشهور بوده؛ در حالى که اکنون خواهرش، « بلانش » ( کرافورد )، در سینما، بازیگرى تراز اول شده است. یک تصادف اتومبیل که ظاهرا عاملش مستى « جین » بوده، باعث فلج شدن « بلانش » و پایان کارنامه ى سینمایى او مى شود …
داستان درباره ی کارمند صبوری به نام “سیمون جیمز” که تحت تسلط همه از جمله عشقش “هانا” است؛ زندگی ناچیز “سیمون” در حال نابودی است زمانی که “جیمز سیمون” را ملاقات می کند، مردی که دقیقا از لحاظ ظاهری شبیه اوست ولی شخصیتش کاملا خلاف اوست.
«الویس پرسلی» ( بروس کمپبل ) در سنین پیری در خانه سالمندان شرق تگزاس به سر می برد. او با «جک» ( اوسی دیویس ) پیرمرد دیگری در خانه سالمندان بنام «جک» که فکر می کند رئیس جمهور «جان اف. کندی» است، آشنا می شود و ...
در یک شهر کوچک و بیابانی در ایالت کالفرنیا ، یک آشپز که توانایی های درون بینی دارد با مردی دیگر مواجه می شود که گویا قدرت های خطرناک و تهدید کننده ای را صاحب است...
«سسيليا» (ميا فارو) براي فرار از آزارهاي شوهرش، مرتب براي تماشاي فيلم «رز ارغواني قاهره» به سينما مي رود. تا اين که در يکي از اين دفعات، قهرمان فيلم، «تام باکستر» (دانيلز) به او علاقه مند مي شود از پرده بيرون مي آيد...
کارول (کاترين دنوو) زن جوان بلژيکي است، که در يک آرايشگاه کار ميکند. او از لحاظ روحي دختر آشفته و پريشان است و نسبت به مردان احساس بدي دارد. حتي با پسري که شديدا به او علاقه دارد، نميتواند ارتباط برقرار کند. او در لندن به همراه خواهرش هلن (ايوان فرنوکس)زندگي ميکند در حالي که بشدت گوشه گير و خجالتي است. هنگامي که هلن براي گذراندن تعطيلات به همراه دوست پسر متاهلش (لن هنري) به ايتاليا ميرود، کارول تنها ميماتد. او پس از انزوا در محيط کار، خودش را در آپارتمانشان محبوس ميکند و به مرور اسير ترسهاي جنون آور و پارانويايي خودش ميگردد و بيماري رواني ميشود...
« خانم فروى » ، پیرزن به ظاهر بی آزار و متین هنگام سفر با قطارى که از اروپاى مرکزى عازم انگلستان است، ناپدید میشود و « آیریس » دخترى که تازه با او در قطار آشنا شده نگران شده و به جست و جویش میپردازد…
«اندرو وایک» (اولیویر)، نویسنده ی موفق داستان های تریلر، با صحنه سازی جریان یک سرقت از جواهرات همسرش «مارگریت» (چانینگ) را طوری ترتیب می دهد تا محبوب او، «میلو تیندل» (کین) را به قتل برساند. اما پس از این که «بازرس داپلر» (کاتورن) از راه می رسد، «اندرو» اصرار می ورزد که این یک بازی برای تحقیر «میلو» بوده و گلوله ها قلابی بوده اند...
قانون صفر فضای فانتزی گونهای در دنیای پر ترس و تکنولوژی دارد. دنیایی که در مرکز داستانش یک ریاضی دان نابغه، هکر و مهندس نرم افزار عجیب وجود دارد که مسائل مختلفی در مورد زندگی انسان را به چالش میکشد…
«جان باکستر» (ساترلند) و همسرش «لورا» (کریستی)، داغ دیده و پریشان از مرگ دختر کوچک شان، برای تسکین و فراموشی به ونیز می روند، و به پیردختری انگلیسی (ماتانیا) و خواهر نابینایش (میسن) برمی خورند که از طرف دختر مرده شان به آن دو از آینده و خطری نامعلوم هشدار می دهند…
در زمان جنگ جهانی دوم پسری اهل بلاروس به کمک یک گروه غیرمسلح شوروی در مقابل نیروهای قدرتمند آلمانی جنگید.او که شاهد صحنه های وحشتناک جنگ بود پس از مدتی عقل خود را از دست داد...
«هري بلک» (آلن)، رمان نويسي است که با صداقت مي گويد در زندگي درست عمل نمي کند اما در هنرش موفق است. تا به حال «هري» به شش روان کاو مراجعه و سه بار هم ازدواج کرده و از آشفتگي روحي اش به عنوان مايه ي اوليه ي کارهايش استفاده مي کند...
یک خواننده پاپ، پس از کنار گذاشتن حرفه خود برای بازیگری، توسط یک طرفدار وسواسی و روحی شبیه به گذشته خود مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. این اتفاقات باعث می شود که او به آرامی دیوانه شود.
دکتر روانشناس جوانى به نام « ادواردز » ، رئیس تازهى یک آسایشگاه بیماران روانى ، جانشین « دکتر مرچیسن » ، مىشود . « دکتر کنستانس پیترسن »که دل به « دکتر ادواردز » باخته به رفتارهاى عجیب و غیر عادى او مشکوک مىشود ، و خیلى زود پى مىبرد که او « دکتر ادواردز » واقعى نیست
«اکسل» ( جانی دپ ) که در نیویورک به بررسی ماهی ها میپردازد و از این کار کاملا راضی به نظر میرسد ناگهان از طرف عموی خود ( جری لوییس ) به جشن عروسی دعوت میشود و به طرف آریزونا حرکت میکند. این سیاستی از طرف عموی اوست که اکسل را به طریقی وارد حرفه خانوادگی کند. در آریزونا ٬ اکسل ۲ زن عجیب را ملاقات میکند...
زمانی که "والاس برایتون" در جنگل های دورافتاده مانیتوبا در حال مصاحبه با یک دریانورد مرموز به نام "هاوارد هو" بوده، مفقود می شود. اکنون بهترین دوستش "تدی"، دوستدخترش "آلیسون" و یک پلیس سابق در جستجوی او هستند که متوجه چیز عجیبی می شوند...
در آینده ای که پر از ظلم است و کتابهای توسط دولت غیرقانونی اعلام شده اند،مردی که کارش از بین بردن کتابها است عاشق زنی می شود و شروع به خواندن کتاب می کند...
مردی به نام C ( کیسی افلک ) پس از کشته شدن، در مقام یک روح ملحفه به سر، به منزلش باز می گردد تا همسرش M ( رونی مارا ) را مشاهده کند که در حال تلاش برای بازگشتن به زندگی عادی است و...
کارگردانی خیال دارد نسخه ای سینمایی از «دراکولا»ی «برام استوکر» را بسازد. «ماکس شرک» (دافو)، ایفاگر شخصیت «کنت اورلاک» پیرو روش بازیگری «استانیسلافسکی» است و فقط در صورتی در گفت و گوها شرکت می کند که کاملا در جلد شخصیتش فرو رفته باشد. اما بقیه ی بازیگران اصلا آمادگی بازی واقع گرایانه را ندارند و …