در سال 1431، ارتش اشغالگر انگلستان محاكمهاى فرمايشى برپا مى كند تا رهبر نيروهاى مقاومت فرانسه، زنى روستايى به نام « ژان » ( فالكونتى )، را به قتل برسانند.
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
"کورجت" (کدو سبز) پسره 9 ساله ای که پس از ناپدید شدنِ مادرش توسط یک افسر پلیس(ریموند) به یتیم خانه منتقل می شوند ، " کوجت" در نهایت با اعتماد و عشق به دوستانش یاد می گیرد تا خانواده ی جدید خود را پیدا کند ...
آدم کشي حرفه اي به نام «لئون» (رنو) در آپارتماني در محله ي ايتاليايي هاي نيويورک زندگي مي کند. «استانسفيلد» (اولدمن)، مأمور فاسد پليس، تمام خانواده ي همسايه را مي کشد و تنها دختر دوازده ساله شان، «ماتيلدا» (پورتمن) که براي خريد بيرون رفته جان سالم به در مي برد.«ماتيلدا» به «ليون» پناه مي برد و خيلي زود اين دو با يک ديگر دوست مي شوند...
با شروع جنگ داخلی آمریکا ، خانواده ای از مهاجران فرانسوی برای فرار باید خانه میسوری خود را رها کرده و به پاریس برگردند. آنها توسط یک مزدور سابق اسکورت می شوند که ...
یک درام تاریخی در مورد دو دوست هنرمند فرانسوی در قرن نوزدهم ، نقاش "پل سزان" و و نویسنده "امیل زولا" ، فیلم بازگوی موفقیت و رقابت آن ها با بکدیگر می باشد ...
4 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 66 جایزه و نامزد دریافت 38 جایزه دیگر.
فیلم در محله ی فقیر نشین «شهر خدا» در حومه ریو دو ژانیرو پیش میرود. محله ای که هیچ قانونی در آن حکمفرما نیست و مافیا شهر را در دست دارد. شهر پر است از خشونت و مواد مخدر. داستان فیلم پیرامون زندگی دو کودک است که در این شهر بزرگ میشوند و هر یک مسیری کاملا جدا را در پیش میگیرند: یکی عکاس می شود و دیگری دلال مواد مخدر...
برنده 8 جایزه اسکار. همچنین 33 جایزه و نامزد دریافت 14 جایزه دیگر.
«سالی یری» آهنگ ساز مخصوص دربار امپراتور اتریش، «یوزف دوم» (جونز) است. در همین هنگام او با «ولفگانگ آمادئوس موتسارت» نابغه ی جوان آشنا می شود و بی نزاکتی و مسخره بازی های او را نسبت به موسیقی اش هرگز نمی بخشد و خیلی زود از او متنفر می شود.
5 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 58 جایزه و نامزد دریافت 65 جایزه دیگر.
داستان زندگی املی در این فیلم از پیش از تولدش به نمایش گذاشته میشود یعنی با نمایش پروسه لقاح و پس از آن تشکیل یک جنین تا تولد املی. پدر و مادر املی دچار نوروزه هستند و حتی او را در آغوش نمیگیرند. او با همین تنهایی بزرگ میشود و خانه را ترک میکند و به پاریس میرود.
مارتین ادن در تلاش است تا از طبقه ی کارگر فاصله بگیرد و شرایط مالی و زندگی خود را بهبود بخشد. او به صورت جدی و با علاقه ی بسیار زیادی به دنبال آموختن است و امیدوار است که از این طریق بتواند به یکی از افراد سرامد جامعه تبدیل شود.