داستان در یک مدرسه شبانهروزی برجسته و ممتاز رخ میدهد که شاگردان آنجا برای به قدرت رسیدن آموزش و پرورش مییابند. در این مدرسه ما با پسری ماجراجو آشنا میشویم، نوجوانی که باید در دنیای جدید و گیجکنندهای از قوانین و تشریفات محرمانه به ریاست ششمین موسس، راه خود را بپیماید. اما هنگامی که اتفاقاتی بحثبرانگیز در داخل مدرسه سبب آزاد شدن ترسهای توصیفناپذیر میشود، شاگردان و معلمان آنجا باید برای بقا مبارزه کنند و…
پیتر هرتز که در دوران کودکی و دردهه چهل میلادی توسط آندره تولون از دست نازی ها نجات یافته، اکنون پیرمردی ست که وارث عروسک ها شده , قاتلی او را تعقیب می کندو...
این فیلم داستان دو دختر 15 ساله به نام های "کولین کالبن" و "کولین مک کنزی" را روایت میکند که علاقه زیادی به ورزش یوگا و به دست آوردن انرژی های خارق العاده دارند. آنها پس از اتمام مدرسه شان به فروشگاهی می روند تا در آنجا مشغول به کار شوند. آنها با مردی به نام "گای لاپوین" ( جانی دپ ) آشنا می شوند و ..
فیلم درباره مسافران یک قایق در اقیانوس آتلانتیک است که پس از مواجهه با شرایط آب و هوایی مرموز، وارد کشتی دیگری میشوند و درآنجا با مشکلات بزرگتری مواجه میشوند …
پدرِ می یک فروشگاه کوچک گاز را اداره می کند و خود نی نیز به انجام امور روزانه کمک می کند. هنگامی که ستاره ای در حال عبور در آسمان است، می آرزو می کند که با یک مرد ثروتمند ازدواج کند. لذا تمام تلاشش را می کند تا بلیط هواپیمایی درجه یک را بخرد تا با فرد ثروتمندی ملاقات کند و...
داستان مای 12 ساله که با پدربزرگ و مادربزرگش در کوه بزرگ شد اما اکنون با پدر و مادرش در این شهر زندگی می کند. والدینش مدام با هم دعوا دارند و او در خانه نادیده می گیرد. لذا او به دنیا و خیالات خود روی می آورد...
دخترک جوان با نام “بابی دال” (بچه عروسک) توسط ناپدری سنگ دل به یک آسایشگاه روانی فرستاده می شود و تا پنج روز آینده ناپدری اش می خواهد تا به شکلی او را در آسایشگاه از بین ببرد در عالم خیال و تخیل او و چهار نفر دیگر از کسانی که در آسایشگاه هستند، وارد دنیای دیگری می شوند و به نظر می رسد از راه دنیای جدید می توانند از آسایشگاه بگریزنددر دنیای جدید این پنج نفر باید با موجودات مختلف و دشمنان عجیب و بسیار زیادی مبارزه کنند و پیش از آنکه دیر شوند از مهلکه بگریزند
زمانی که انسان ها به وجود خون آشام ها و لیکان ها پی می برند، نبردی را برای از بین بردن آنان آغاز می کنند. «سلن» جنگجوی خون آشام، هم نوعانش را در جنگ علیه انسان ها رهبری میکند...
«اسکار دیگز» ( جیمز فرانکو ) که یک شعبده باز سیرک است تصمیم میگیرد به کانزاس سفر کند که در بین راه بالن او دچار حادثه شده و در سرزمینی زیبا و ناشناخته سقوط می کند. او در آنجا با سه جادوگر زن ( میشل ویلیامز، ریچل ویسز، میلا کونیز ) مواجه می شود، و فرصتی می یابد تا خود را به جادوگری بزرگ تبدیل کند...
«ویکتور» کشته شده است و «سلن» که تخصص اش کشتن گرگینه هاست و کینه عمیقی از آنها به دل دارد، بهمراه «مایکل» که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام ها، «مارکوس»، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و ...