«هنری روث» (آدام سندلر) مردی است که از تعهد داشتن نسبت به یک زن می ترسد، تا اینکه دختری جذاب به نام «لوسی» را می بیند. آنها با هم بیشتر آشنا می شوند و هنری از این که دختر رویاهیش را پیدا کرده خوشحال است، تا اینکه درمیابد لوسی حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و فردای آن روز دیگر هنری را به یاد نمی آورد.
عدنان و هيكران خوشبختانه ازدواج كرده اند ، اما وقتي پسرشان در اثر يك تصادف مرموز مي ميرد ، آدانان از همسرش دور مي شود. هيكران شروع به تحقیق درباره گذشته خود می کند تا ببیند چگونه این امر می تواند به مرگ پسرش ارتباط برقرار کند...
خانواده ییلماز به دلیل مشکلات مالی در خانه مادربزرگ خود ساعدت نقل مکان می کنند. خانه قدیمی سعادت ، موجوداتی زندگی می کنند. و این موجودات کسی را در خانه نمی خواهند...
هیل با ظاهر متفاوت و رفتار عجیب توجه را به خود جلب کرد. او به همراه مادرش ، مادربزرگ افسرده و عمه اش آزرا در خانه ای تاریخی و وهم انگیز در نوشیر زندگی می کند. پدر هیل قبل از تولد او ناپدید شده بود و دیگر هرگز دیده نشده بود. هیل کابوس وحشتناک می بیند...
یک دختر در خانه خانوادگی خود شیطانی را آزار می دهد. چندین اتفاق بد در اطراف خانه و اعضای خانواده اش رخ می دهد. یک شخصیت قدیمی برمی خیزد و سعی می کند خانواده را از سرنوشت محکوم خود نجات دهد...
یک قاتل زنجیره ای مرتباً صحنه های جنایی را خلق می کند که در همه جا به طرز مسخره ای با رنگ ، مارک و شعر تزئین شده است. این تیم با استفاده از روش ها حل مرموزترین پرونده قتل کشور را آغاز کردند.
مردی از کما بیدار می شود و در میابد که شخصی دیگر هویت او را دزدیده و اکنون هیچکس، حتی همسر خودش حرفش را باور نمی کند. او قصد دارد به کمک زنی جوان، هویت خود را اثبات کند...
سلطان محمد دوم، بعد از مرگ پدرش مراد دوم، پادشاهی عثمانی را بدست می آورد. او بعد از شکست دادن دشمنان داخلی و خارجی، برای تکمیل فتوحاتش، تصمیم می گیرد شهر قسطنطنیه، پایتخت بیزانس را تصاحب کند ...
در ادامه قسمت های قبلی این بار رجب ایودیک مربی گری تیم بچه های محله را که در تنها زمین خاکی خالی محله که خود رجب هم از کودکی در آنجا فوتبال بازی می کرد را به عهده گرفته است. در همین حال او در می یابد که این زمین قرار است به یک پیمان کار فروخته شود...
قسمت دوم از سری فیلم های «رجب ایودیک». داستان فیلم هیچ ربطی به قسمت قبلی ندارد. موضوع این فیلم در مورد مادر بزرگ پیر رجب است که سعی دارد به نحوی این پسر را آدم کند...
داستان در مورد زندگی زنی به نام “گرترود بل” (نیکول کیدمن) مسافر، نویسنده، باستان شناس، اکسپلورر، نقشه کش، و وابسته سیاسی به امپراتوری بریتانیا در آغاز قرن بیستم می باشد. گرترود بل، (Gertrude Bell) زاده ۱۴ ژوئیه ۱۸۶۸ در کانتی دورهم انگلستان، درگذشته ۱۲ ژوئیه ۱۹۲۶ در بغداد، مشاور سیاسی، کوهنورد و جهانگرد کاوشگر در رشته های تاریخ و باستان شناسی بود ولی در عین حال از زبده ترین و کارآمد ترین ماموران «سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا» (SIS) در زمان خود، به ویژه در دوران جنگ جهانی اول محسوب میشد…
داستان فیلم در باره ۴ جوان خلافکار برلینی است که درون یک کلوپ رقص متوجه یک دختر جوان اسپانیایی به اسم ویکتوریا می شوند و در حین بازیگوشیهای مستانه از او می خواهند به شبگردی شان در برلین بپیوندد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 42 جایزه و نامزد دریافت 58 جایزه دیگر.
این فیلم در مورد چند دختر در یک دهکده در شمال ترکیه است . آنها که در راه مسیر برگشت از مدرسه به خانه با چند پسر بازی میکنند ، نمیدانند که در حال انجام یک گناه بزرگ هستند . کم کم خانه برای آنها تبدیل به زندان میشود و به جای رفتن به مدرسه معلم سرخانه برای آنها میگیرند و خانواده تصمیم میگیرد که آنها را مجبور به ازدواج های از پیش تایین شده کند ، اما آنها بازهم با وجود اینکه آزادیشان صلب شده است ، یک راهی برای زندگی پیدا میکنند...
کهنه سرباز جنگ افغانستان "توماس" که با رسوایی از خدمت مرخص شده است، به خانه خود در جریکو باز می گردد. "علی"، یک آلمانی ترک تبار که مالک بارهای زنجیره ای است، او را به عنوان راننده استخدام می کند. در این هنگام او را "لائورا"، همسر زیبا و جوان رئیسش آشنا می شود و...
داستان فیلم در مورد مردی بنام «رجب» است که سعی دارد دختری را که در دوران کودکی دوستش داشته را تحت تاثیر قرار دهد. گرچه ممکن است داستان این فیلم عاشقانه بنظر برسد، اما عاشقانه نیست...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 42 جایزه و نامزد دریافت 53 جایزه دیگر.
ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد...
زمانی که ولاد متوجه یک تهدید خارجی علیه قبلیه و خانواده اش می گردد، تصمیم می گیرد با نیروهای ماورای طبیعی معامله ای انجام دهد که سرانجام سیاهی به همراه دارد...