برنده 1 جایزه اسکار همچنین دریافت 8 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
دریای یونان،جنگ جهانی دوم.یک کشتی ایتالیایی سربازان را در جزیره ای کوچک پیاده می کند،ماموریتشان شناسایی کشتیهای دشمن برای مواقع حمله میباشد .دهکده واقع در جزیره به نظر می رسد متروک میباشد و سربازان هیچ دشمنی نمی بینند به همین دلیل راحت و آسوده می شوند.ولی وقتی کشتی آنها توسط دشمن نابود میشود و سربازان خود را تنها می بینند همه چیز تغییر میکند...
یک باستانشناس مشهور جهانی و یک وکیل عملگرا سالها پس از پیوند دوران کودکیشان، زمانی که دوستی معصومانهشان به چیزی ناگسستنی تبدیل شد، دوباره با هم ارتباط برقرار میکنند.
ظفر (امره کارایِل) که عاشق دويگو (بگوم کوتوک) و تیم فوتبالش است، یکی از همان مردانی است که هرگز بزرگ نمیشوند. یک روز، او خودش را در ازدواجی میبیند که هرگز نمیخواسته و به اجبار پدرش تن به آن میدهد.
این فیلم داستان سه خواهر است که پس از مرگ والدینشان در حادثه اتوبوس، زندگی سختی را تجربه میکنند. خواهران بزرگتر به بیماری روانی مبتلا میشوند و خواهر کوچکتر، اِلیف، مسئولیت مراقبت از آنها را بر عهده میگیرد. اما در نهایت، اِلیف مجبور میشود خواهرانش را رها کند. فوند و آیسون که در کشوری بدون حمایت اجتماعی زندگی میکنند، قربانی خشونت میشوند. ملاقات مجدد آنها با اِلیف، هم غمانگیز است و هم آزاردهنده.
آوریل ۱۹۱۵. جنگ جهانی اول در چناققلعه، امپراتوری عثمانی. دو برادر روستای کوهستانی خود را ترک میکنند تا در خط مقدم بجنگند. یکی از آنها تکتیراندازی باتجربه است که علیه تهاجم برای عثمانیها میجنگد، در حالی که برای برادرش کنار آمدن با زندگی در سنگرها بسیار دشوارتر است. در همین حال، پیاده شدن نیروهای اشغالگر در سواحل گالیپولی آغاز شده است...
مادری سالخورده به همراه دختر میانسالش از فلسطین به استانبول ترکیه میرود تا با برخی از اقوام خود ملاقات کند. این داستان و سایر داستان های کوتاه سرنخی از شهر استانبول به ما می دهد.
زنی سادهلوح، فالگیری را به خانهاش دعوت میکند که در ظاهر بیخطر به نظر میرسد. اما این فالگیر با نیت بد به خانه زن وارد میشود و او را دچار پشیمانی عمیقی میکند.
هاندان و کورهان پس از رسیدن به 40 سالگی، در محلهای با مقیاس بالا در استانبول زندگی آرامی دارند. هاندان سعی می کند خود را مشغول نگه دارد، بی وقفه سرگرمی های جدید را امتحان می کند و روی حمایت کورهان حساب باز می کند...
اسکندر بزرگ متهم به خیانت و کودتا است و در دادگاه قانون اساسی محاکمه میشود. این داستان درباره «سازمان گلادیو» از دیدگاه یک نیروی خودی فریبخورده و یک ستوان سابق نیروهای ویژه به نام اسکندر بزرگ روایت میشود.
یک فیلمنامهنویس گیج و سردرگم، در حالی که به دنبال لوکیشنهای مناسب برای فیلم بعدیاش میگردد، پناهگاهی را در ویرانههای یک کلیسای قدیمی بیزانتی در یک روستای دورافتاده پیدا میکند.
پیرمردی که همسرش را از دست داده و اخیراً متوجه شده به بیماری لاعلاج سرطان مبتلا است، به دنبال فردی میگردد تا پس از مرگش از گربه محبوبش، هانی، نگهداری کند.