یک خانواده در دهه شصت میلادی، برای رسیدگی به ارثیه فامیل فوتشده به ملک او میروند و در آنجا با اسرار شوم، آیینهای قدیمی و اتفاقات عجیب و غریبی روبرو میشوند که در آن خانه پنهان است.
در جنوب فرانسه، مردی به نام لینو که سابقه زندان دارد و به دزدی مشغول است، به عنوان راننده فرار برای خلافکاران کار میکند و خودروهایی را برای اهداف جنایی آنها میسازد.
دانشمندان بینالمللی در حال بررسی یک دریاچه مدفون در زیر یخهای قطب جنوب هستند تا از گذشته زمین رازگشایی کنند و تأثیر روابط انسان با طبیعت و یکدیگر را بر آینده حیات بسنجند.
بارانی از سیارکها به یک ایستگاه فضایی اصابت میکند و سپس در ناحیهای دورافتاده از گرند کنیون فرود میآید. در پی این حادثه، غلافهای اسرارآمیزی شکل میگیرند و به سرعت به موجوداتی تغییر شکل میدهند که تهدیدی برای ایستگاه فضایی و کرهٔ زمین محسوب میشوند.
افسر پلیسی به نام آرجون برای انتقام از یک افسر ارشد، در روستا دزدی میکند و باعث انتقال او میشود، اما پس از آن به دزدی معتاد میگردد. پس از فرار از روستا به دنبال دزدی از یک فرد مشهور و اطلاع از مرگ مشکوک او که خودکشی اعلام شده، آرجون متوجه دسیسهای میشود و برای کشف و مجازات عاملان خودکشیهای ساختگی اقدام میکند.
خانواده لی برای شروعی نو، از منطقه خلیج به دشتهای روستایی وایومینگ کوچ میکنند، ولی در جامعهی جدید با خصومت و بیگانهستیزی مواجه میگردند. نحوهی مواجههی آنها با این مشکلات، سرنوشتشان را رقم خواهد زد؛ آیا از هم خواهند پاشید یا تابآورتر خواهند شد؟
در این داستان درباره تابآوری، انسانیت و قدرت دگرگونکننده هنر، دیوین جی که به اشتباه در زندان زندانی شده است، با بازی در یک گروه تئاتر به همراه دیگر زندانیان، هدفی برای زندگی پیدا میکند
ورزشکاری که بیناییاش را از دست داده، ناگزیر است به برادرِ ازخودبیگانهاش متوسل شود؛ برادری که شاید او را دستاویزی برای رهایی از بندِ زندان قرار داده باشد. این دو برادر که هیچگاه صمیمی نبودهاند...
یک پسر بچهی ۱۲ ساله در یک طوفان شدید از خانوادهاش جدا میشود و برای زنده ماندن ۹ روز تمام در دل جنگلهای مِین سرگردان میشود. این فیلم داستان مبارزه او با طبیعت و تلاشش برای بازگشت به خانه را به تصویر میکشد.
زن فراری به نام مولی پرایس زمانی با خطر بزرگتری مواجه میشود که دخترش با استفاده از تخته احضار روح، ناخواسته یک جادوگر باستانی را احضار کرده و خانواده را در معرض آسیب قرار میدهد.
گری یانگ، درامر گروه پِیومنت، با سبک نوازندگی غیرمنتظرهاش به صدای خاص گروه کمک کرد، اما همین رفتارهای غیرقابل پیشبینی در نهایت به آرزوی ستاره شدن او پایان داد.
یک کارآفرین در تلاش است تا در جشن تولد دخترش، رابطه خود را با او ترمیم کند. با این حال، این مهمانی به ناگاه مختل شده و او و دخترش توسط دو سارق زن نقابدار که ظاهراً با نظام مردسالارانه خصومت عمیقی دارند، به گروگان گرفته میشوند.