زمانی که شبکه ای از کشاورزان برزیلی منطقه حفاظت شده جنگل های بارانی آمازون را تصرف می کنند، یک رهبر بومی جوان و مربی او باید برای دفاع از زمین و گروهی ناشناخته در اعماق جنگل زندگی کنند...
هنگامی که گروهی از فیلمسازان مستقل توسط یک توزیع کننده متقلب فریب می خورند ، آنها مأموریت انتقام را آغاز می کنند، اما به سرعت خود را در برابر خونخواران واقعی می یابند که به نبرد نهایی خیر علیه بد تبدیل می شود...
ریچارد استیل در حالی که طرفداران جامعه از او می خواهند که تجارت مواد مخدر را کنار بگذارد، عمیق تر از همیشه وارد زندگی پر از مواد مخدر و خشونت می شود...
پدری جوان به همراه دختر 11 ساله خود سوفی در دهه 1990 در ترکیه در تعطیلات است. 20 سال بعد، سوفی با شادی به این دوران فکر می کند. او سعی می کند تصویری را که از پدرش دارد با همان مردی که اکنون غریبه شده است، آشتی دهد...
یک تفنگدار روسی به یک مارشال و یک کلانتر کمک می کند تا با یک باند یاغی تشنه به خون به نام "سگ های جهنمی" که به شهر کوچک آنها در شرق تگزاس حمله کرده اند، درگیر شوند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 4 جایزه و نامزد دریافت 4 جایزه دیگر.
«لوسي» (بولاک) که در بليت فروشي قطار شهري کار مي کند، در آرزوي ازدواج با «پيتر» (گالاگر)،يکي از مسافران است. روزي «پيتر» به داخل ريل هاي قطار مي افتد و «لوسي» او را نجات مي دهد. اما «پيتر» بر اثر شدت ضربه به حال اغما مي رود. خيلي زود همه او را نامزد «پيتر» مي پندارند و «لوسي» نيز ابتدا سعي مي کند واقعيت را بگويد اما بعدتر از بازي در نقش نامزد «پيتر» لذت هم مي برد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 8 جایزه دیگر.
زماني در آينده با آب شدن يخ هاي قطبي در اثر يک فاجعه ي زيست محيطي و اثرات گل خانه اي، همه ي خشکي ها به زير آب رفته اند و زندگي نابود شده است. معدود بازماندگان خودشان را با زندگي آبي وفق داده اند و در ايستگاه هايي روي آب زندگي مي کنند. از جمله ي آنان، «مارينر» است که روي قايقي عجيب زندگي مي کند و هنوز برخي آثار تمدن گذشته را با خود دارد...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 9 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
«جیمز کول» (ویلیس)، یک زندانی حکومتی است که در سال 2035 به شرطی با آزادی اش موافقت می شود که به زمان گذشته برگردد و مانع گسترش یک بیماری ویروسی شود. این بیماری باعث نابودی بیش تر مردم کره ی زمین شده و به خاطر آلودگی هوا، بازماندگان در زیرزمین زندگی می کنند.
«آقاي کالاهان» (دنهي) سکته مي کند و مي ميرد و کارخانه ي قطعات يدکي اتومبيل او به پسرش، «تامي» (فارلي) مي رسد. اما «تامي» که جوان بي قيدي است، براي حفظ کسب و کار خانوادگي بايد با توطئه هاي همسر جديد پدرش، «بورلي» (درک) و پسر او «پل» (او) مقابله کند.