در برابر خطری که کشور را تهدید میکند، افسران ارشد نیروی هوایی هند، گروهی به نام "اژدهایان هوایی" را تشکیل میدهند. این فیلم داستان این گروه و روابط صمیمانه، برادری و نبردهای آنها را، چه در داخل و چه در خارج از کشور، روایت میکند...
در سال 1942، در اوج مبارزات مردم هند برای استقلال، دختری جوان و جسور به نام "آشا" برای ترویج پیام وحدت و همبستگی، یک ایستگاه رادیویی مخفی راهاندازی میکند. این اقدام جسورانه، او را به چالش بزرگی با مقامات انگلیسی در دوران جنبش "ترک هند" میکشاند.
در این فیلم کوتاه میبینیم که جاینا به سرزمین مادری خود برمیگردد. وی خود را مقصر مرگ پدرش میداند چرا که در جریان جنگ سوم با ارک ها (وقایع Warcraft 3)، جاینا را دیلین که به قصد انتقام مرگ پسرش توسط ارکها در جنگ دوم آنها را به خاک و خون میکشید، وی را تنها گذاشت و در جبهه ارکها قرار گرفت. چرا که اعتقاد داشت پدرش این موجودات را بهخوبی نمیشناسد و نمیخواهد قبول کند که آنها تغییر کردهاند.
آریان در یافتن یک همسر ایدهآل ناتوان است. او در سفری کاری به آمریکا با دختری به نام سیفرا آشنا میشود و عاشق او میشود، اما بعداً متوجه میشود که این عشق غیرممکن است..
دالتون، مبارز سابق UFC، شغلی به عنوان نگهبان در یک بار جاده ای در فلوریدا کیز پیدا می کند، اما به زودی متوجه می شود که این بهشت آنطور که به نظر می رسد نیست...
پای، دانشآموزی گوشهگیر، پس از ورود به مدرسهای جدید، با جو، پسری محبوب، آشنا میشود. با مرگ ناگهانی جو، پای برای جلب نظر دانشگاه، ساخت فیلمی به یاد او را پیشنهاد میدهد...
در آیندهای نزدیک، با بروز درگیری در زمین، تنشها در ایستگاه فضایی بینالمللی بالا میگیرد. فضانوردان آمریکایی و روسی که از این اتفاق شوکه شدهاند، از زمین دستور میگیرند که به هر قیمتی که شده کنترل ایستگاه را به دست بگیرند...
تِوان، خوانندهی فولکلور از طبقهی پنان، در هنگام فرار از بردهداری با یک اتفاق سرنوشتساز روبرو میشود که منجر به کشف یک سنت باستانی و تغییر سرنوشت او میشود...
آقای کلی یکی از عوامل سابق یک سازمان مخفی به نام "زنبورداران" است. پس از اینکه دوست و همسایهاش گرفتار یک کلاهبرداری فیشینگ میشوند، خودکشی میکنند، آقای کلی تصمیم میگیرد تا از شرکت مسئول انتقام بگیرد...
زمانی که سه دوست دوران کودکی یک شوخی میکنند که به اشتباه پیش میرود، آنها برای رهایی خود از مشکل، شخصیت خیالی "ریکی استنیکی" را خلق میکنند. بیست سال بعد، آنها هنوز هم از ریکی به عنوان یک بهانه دروغین برای رفتارهای ناپخته خود استفاده میکنند...
انقلاب 1989 رومانی، شهر سیبیو را به صحنه درگیری خونینی بین پلیس و مردم معترض تبدیل میکند. کاپیتان ویورل، در تلاش برای فرار از دست ارتش، به همراه دیگر زندانیان به استخری خالی انداخته میشود.
یک دختر باوفا و وظیفهشناس با ازدواج با یک شاهزاده خوشتیپ موافقت میکند، اما متوجه میشود که خانواده سلطنتی او را به عنوان قربانی برای جبران یک بدهی باستانی انتخاب کردهاند...
آدم برای رهایی از عذاب وجدان و شروع زندگی جدید، به محله ی دوران کودکی خود باز میگردد. او قصد دارد با گذشته ی خود و خاطرات زشت آن، از جمله قتل مردی که برادرش به دنبال انتقام از او است، روبرو شود و آنها را به آرامش برساند.