در سال ۲۰۴۵، در بحبوحه ویرانیهای زیستمحیطی، ایشکود و همراه بعیدش نییف در آنچه از زمین باقی مانده، به هم میپیوندند تا با محافظت از یکدیگر، خود را نجات دهند.
یک مرمتگر جوان آثار هنری، در بحبوحهٔ مرگ ناگهانی صمیمیترین دوستش در پاریس و پیدا کردن یک نقاشی اسرارآمیز عثمانی در استانبول، تلاش میکند با چالشهای دورهٔ بیست و چند سالگی خود کنار بیاید.
پس از مراسم خاکسپاری همسر مری، برادر و مادر او که مری پیش از این آنها را ملاقات نکرده بود، به دیدارش میآیند. مری در ادامه متوجه میشود که بستگان همسر فقیدش برای او و پسرش، تونی، خطرناک و آسیبرسان هستند.
داستان واقعی زندگی هکر نوجوان ایسلندی، سیگی، که به فردی کلیدی در سازمان ویکیلیکس تبدیل شد، پر از حوادث عجیب و غریب است. این داستان درباره موضوعاتی مثل خیانت، جاسوسی و دوستی است و به عنوان یک فیلم در مورد بزرگ شدن، متفاوت و منحصربهفرد است.
پدری داغدیده با پیشینه خشونت، پس از کشته شدن غمانگیز فرزندش، اقدام به ربودن کودکی میکند که مسئول این حادثه است. این رویداد، تعقیب و گریزی شدید را به راه میاندازد که توسط سیاستمداری بانفوذ، که خود پدر کودک ربوده شده است، مدیریت میشود.
داستان درباره پسری دهساله به نام جوزاپاس است که با قلبی خارج از بدنش به دنیا آمده است. او از مردم دوری میکند و تمام وقتش را در یک عمارت متروکه با حشرات میگذراند، تا اینکه با آمدن دختری همسنش، آرامشش به هم میخورد.
زندگی آنیتا پس از نقل مکان به یک مجتمع مسکونی انحصاری، مسیری تاریک پیدا میکند. او جذب «باشگاه همسران» مرموز میشود. آنیتا که به حقیقتی شوم در مورد مرگ یکی از اعضای سابق مشکوک است، باید رازهای این باشگاه را برملا کند.
یک نویسنده و محقق شکاک که وظیفهاش رد ادعاهای ماوراء طبیعی است، درگیر پروندهای میشود که نه تنها باورهای منطقیاش، بلکه تمام جهانبینی علمی او را زیر سؤال میبرد.
جانی برای کمک به پدرخواندهاش راهی یک ماموریت میشود و به طور ناخواسته با پدر واقعیاش، پرکاش، روبرو میشود. پرکاش سالها پیش مجبور به رها کردن او شده بود، اما اکنون به دنبال آشتی است.
این برنامه به مناسبت بزرگداشت مهمترین و تأثیرگذارترین رویدادهای فرهنگی سال برگزار میشود. این مراسم با بیش از ۱۰۰ بخش جایزه متنوع، اجرای زنده موسیقی و حضور مهمانان سرشناس، به دنیای فرهنگ شکوه و هیجان میبخشد.
آل کاپون، گانگستر بدنامی بود که به دلیل زخمی در صورتش، «صورتزخمی» نامیده میشد. او در سال ۱۹۱۹ به شیکاگو رفت و با همکاری جانی توریو، در دهه ۱۹۲۰ یک امپراتوری جنایتکارانه در زمینه قمار را در این شهر بنیانگذاری کرد.
این فیلم ، گزارشی افشاگرانه است که بر پایه تحقیقات گسترده از گروههای مختلف جامعه، از جمله مجریان قانون، اعضای باندهای بزهکار، زندانیان، مهاجران و افراد معتاد، تدوین شده است. این گزارش به بررسی قاچاق فنتانیل و پیامدهای ویرانگر آن بر تمامی لایههای اجتماع میپردازد.
تَنوی راینا، که زنی مبتلا به اوتیسم است، متوجه میشود پدر فقیدش که در ارتش هند خدمت میکرده، رؤیایی داشته است؛ او میخواسته پرچم را در یخچال طبیعی سیاچن برافراشته کند. با وجود محدودیتهایی که برای افراد دارای اوتیسم در خدمات نظامی وجود دارد، تَنوی تصمیم میگیرد این مأموریت را به سرانجام برساند.
منطقه «جافنای کوچک» در پاریس، قلب یک جامعه پر جنب و جوش تامیلی است. مایکل، یک افسر پلیس جوان، مامور میشود تا به یک گروه تبهکار نفوذ کند. این گروه به باجگیری و پولشویی برای شورشیان جداییطلب سریلانکا شهرت دارد. اما هرچه مایکل بیشتر در دل این سازمان نفوذ میکند، وفاداری او در برابر یکی از پنهانترین و قدرتمندترین باندهای پاریس مورد آزمایش قرار میگیرد.
خواهر لوسی، که راهبهای فداکار است، بعد از گذشت ۲۰ سال زندگی در صومعه، تصمیم به فرار میگیرد تا عشق دوران جوانی خود را پیدا کند. این تصمیم، شروع یک ماجراجویی بینظیر برای اوست.