یک مرد تاجر موفق به ایتالیا سفر می کند تا دخترش را از خرج کردن تمام پولش برای بازسازی یک ویلای قدیمی باز دارد، اما ایتالیا برای او نقشه های عاشقانه دیگری در سر دارد.
قطار سریعالسیر ۳۱ دسامبر قرار بود یک سفر ریلی معمولی و آرام باشد، حداقل این چیزی بود که لوکوموتیوران نیکلای ایوانوویچ فکر میکرد. با این حال، سرنوشت برنامههای دیگری برای آن داشت.
سگی رها شده در منطقه مرزی پونچ کشمیر توسط زوج بدون فرزندی به نام سرگرد بهارات کومار ردی از ارتش هند و همسرش ناندینی سرینیواسان ردی پیدا شد. آنها او را تروی نامیدند. این داستان درباره پیوند عشقی بین آنهاست.
در اعماق جنگلهای انبوه تایگا، طاعون هاری شیوع پیدا کرده و گرگهای وحشی را به جان انسانها انداخته است. پدری که از جان پسرش بیمناک است، او را در کلبهای شکار پناه میدهد. در همین حال، مردم محلی باید با دو خطر بزرگ دست و پنجه نرم کنند: گله گرگهای هار و شکارچی بیرحمی که در کمین شکار است.
داستان دو دوست است که برای پرداخت بدهی، در نیویورک به فروش مواد مخدر مشغول میشوند. آنها ضمن مواجهه با مشکلات عاطفی و یک رئیس خلافکار خطرناک، در نهایت فرصتی برای فرار پیدا میکنند، اما شاید برای نجات از این وضعیت، خیلی دیر شده باشد.
گروهی از دوستان در یک سفر شکار به طور تصادفی زنی را زیر می گیرند که کیفی پر از پول حمل می کند. وفاداری آنها زمانی مورد آزمایش قرار می گیرد که مردی عجیب در خانه آنها را می زند.
مرد جوانی که نامزدش در مراسم عقد او را ترک می کند و به عشق قدیمی خود بازمی گردد، مجبور می شود به جای ماه عسل عاشقانه با نامزدش، به همراه مادرش به سفر ماه عسل برود.
مایا نامزدش را به خانه میآورد، اما والدین سنتیاش با تعصبات فرهنگی خود و بحران مزرعهشان روبرو میشوند. داستان، تلاش آنها برای غلبه بر این موانع و یافتن راهی برای عشق را روایت میکند.
یک هنرمند طراح و یک پلیس با هم همکاری می کنند تا هویت یک قاتل فراری را با استفاده از توصیف چهره او که در حافظه یک شاهد عینی از این جنایت وحشیانه حک شده است، کشف کنند.
شانکار، سفری پرخطر را در هیمالیا آغاز میکند تا درمانی برای بیماریاش پیدا کند. اما در این سفر، گذشتهی فراموششدهاش نقش مهمی در شکلگیری آیندهاش ایفا میکند.
لیزا بنترون، مشاور املاک، در آستانه عروسی خواهرش، با متیو والاس، توسعه دهنده خوش تیپ، بر سر خرید ملک تاریخی خانوادگی شان، وارد رقابت می شود. آیا متیو می تواند قلب لیزا را تسخیر کند؟
نیا، مشاور املاک، به جولیان برای یافتن ملک مناسب کمک میکند. جولیان مسافرخانه پدر نیا را انتخاب میکند، اما قصد تغییر آن را دارد. نیا تلاش میکند تا مسافرخانه خانوادگیاش را نجات دهد.