نوجوانان پردردسر در یک برنامه آموزشی مجدد با گروهی از تروریستها روبرو میشوند که سعی دارند یک نیروگاه هستهای را نابود کنند. این نوجوانان که در یک منطقه دورافتاده گیر افتادهاند، باید از مهارتهای خود برای جلوگیری از یک فاجعه هستهای استفاده کنند...
برنده 6 جایزه اسکار. همچنین 51 جایزه و نامزد دریافت 128 جایزه دیگر.
"ولما کلی" کسی که همسر و خواهرش را بعد از اینکه فهمید با هم رابطه دارند به قتل رساند و "راکسی هارت" کسی که دوست پسر خود را به دلیل اینکه او را تبدیل به ستاره نمیکرد به قتل رساند همدیگر را وقتی در انتظار اعدام هستند پیدا می کنند و ...
میریام گوردون، که در شعبهای از کتابخانهی عمومی واقع در مرکز شهر مشغول به کار است، در هالهای از اندوه به سر میبرد. شکوفایی یک رابطهی عاطفی همزمان با دریافت مجموعهای از نامههای تهدیدآمیز و نامعمول، آرامش و انزوای زندگی او را درهم میشکند.
ژان باتیست گرنوی ، با حس بویایی برتر ، بهترین عطر را در جهان ایجاد می کند. با این حال ، هنگام جستجوی رایحه نهایی ، کار او یک چرخش تاریک به خود می گیرد...
یک آهنگساز به یک خواننده و بازیگر زن جوان کمک می کند تا در مسیر درست قرار گیرد، اگرچه خود او به واسطه مصرف الکل و مشکلاتش در مسیر سراشیبی قرار دارد و...
2 مرتبه نامزدی جایزه .گلدن گلوب. همچنین 17 جایزه و نامزد دریافت 54 جایزه دیگر.
داستان فیلم از یکی از روزهای پایانی فیلم، روز 488 شروع می شود و یکباره همه چیز به روز اول بازمی گردد. داستان اصلی از تاریخ 8 ژانویه هنگامی که تام هانسن (جوزف گوردون لویت) با سامر فین (زو دشانل)، دستیار جدید رئیسش در دفتر دیدار میکند شروع میشود. تام به عنوان یک معمار آموزش دیده، اما به عنوان یک نویسنده در شرکت کارت پستال لس آنجلس کار میکند. پس از یک شب رقص و موسیقی که تام همراه با دوستش مکنزی و سامر سپری میکند، مکنزی در حالی که مست است اذعان می کند که تام به سامر علاقهمند است. سامر و تام شروع به آغاز دوستی میکنند، اما سامر به عشق حقیقی اعتقاد ندارد و به تام میگوید که هیچ وقت نمی خواهد دوست پسر داشته باشد…
کاپیل و سومیا زوجی خوشبخت از ایندور هستند که در یک خانواده مشترک زندگی می کنند و تصمیم می گیرند یک روز خوب طلاق بگیرند. همه چیز آنطور که خانواده آنها از آن مطلع می شوند، پیش نمی رود و در نتیجه کمدی اشتباهات آغاز می شود.
جک ایرلندی (گای پیرس) یک وکیل سابق جنایی است ، که در حال بازسازی زندگی خود پس از یک فاجعه است ، هر چند بسیار کند او مامور جمع آوری بدهی ها است، عاشق فوتبال ، توپ زن ، کارآموز نجاری و گاهی اقات هم عاشق و به طور کلی یک مرد کامل. در یک تماس تلفنی از مشتری سابق “دنی مکیلوپ(راسل سیمون) بدون هیچ صدایی ، جک متوجه می شود که دنی که در خطر مرگ هست ، او دوباره به صحنه باز می گردد و باید با گذشته تاریک خود روبه رو شود…
کنت یک کارمند اداری بی دست و پا است که تجربه کمی در رابطه با روابط عاشقانه دارد. او یک عروسک جنسی شبیه به زندگی می خرد تا بتواند از تنهایی خلاص شود، اما به زودی متوجه می شود که ممکن است یک جنبه تاریک برای "نیکی" وجود داشته باشد.
«وین» خون آشامی است با مشکلاتی در زندگی خود. دندان های او دیگر رشد نمی کنند همچنین او عشق خود را ۳۰۰ سال پیش کشته و هنوز نتوانسته او را فراموش کند و ...