فیلم دنباله "نبرد در دریاچه چانگین" است که سربازان داوطلبان خلق چین (CPV) را در یک ماموریت جدید دنبال می کند و اکنون میدان نبرد آنها یک پل مهم در مسیر عقب نشینی نیروهای آمریکایی است...
ورا و ولف کوپر، پدر و مادر نینا و سایمون، با چالشهای شغلی و خانوادگی دست و پنجه نرم میکنند. دنیای آنها با تشخیص اختلال حرکتی نینا دگرگون میشود و آرزوی ولف برای "یک میلیون دقیقه" برای گذراندن لحظات خوب و باکیفیت را به یاد او میآورد.
یک برنامهریز عروسی که زیر بار قرض رفته، ناخواسته تبدیل به یک برنامهریز مراسم ختم موفق میشود. با این حال، او برای ادامه فعالیت در این زمینه باید یک روحانی سنتی تائوئیسم را در مورد مشروعیت خود متقاعد کند.
داستان درباره باستانشناسی است که در حین کاوش در یک یخچال طبیعی، به اشیاء باستانی عجیبی برخورد میکند. شباهت این اشیاء به چیزی که در خواب دیده بود، او را به اعماق یخچال میکشاند تا راز این کشف شگفتانگیز را کشف کند.
داستان حول محور گروهی از سربازان زن میچرخد که برای نجات نوجوانانی که در درگیریهای سنگین میان داعش و طالبان اسیر شدهاند، به عنوان امدادگر وارد منطقه جنگی میشوند.
تیبو، رهبر ارکستر تحسینشده، به سرطان خون مبتلا شده و به یک اهداکننده مغز استخوان نیاز دارد. او که متوجه میشود به فرزندی پذیرفته شده، برادر بزرگترش را که نوازنده و کارگر ساختمانی است پیدا میکند و سفری موسیقایی برادرانه را آغاز میکند.
این داستان، ماجرای پلیسی سختکوش را روایت میکند که به شکلی مرموز به آیندهای پادآرمانی و ناگوار منتقل میشود. او برای بازگشت به زمان حال، مجبور است در یک تورنمنت مبارزه مرگبار و بیرحمانه شرکت کند و با رقبای خطرناک به نبرد بپردازد.
داستان ماندگار انتقام شکسپیر، در قالب یک تریلر روانشناختی امروزی، از نو روایت می شود. این تراژدی کلاسیک با نگاهی نو و امروزی، از پرده نمایش فراتر می رود.
دو نوجوان دبیرستانی معمولی تصمیم میگیرند در آخرین جشن بزرگ قبل از هزاره جدید، یعنی شب سال نو ۱۹۹۹، به طور غیرمنتظرهای وارد مهمانی شوند. وقتی ساعت ۱۲ شب میشود، شب حتی دیوانهوارتر از چیزی میشود که آنها تصور میکردند.
داستان در سال 1961 و در بحبوحه جنگ سرد رخ میدهد. این داستان، روایتگر زندگی داگ هامرشولد، دیپلمات و اقتصاددان، است که پس از فرماندهی نیروهای سازمان ملل در نخستین عملیات نظامیشان، برای برقراری آتشبس با دشمنان، در اقدامی نومیدانه سوار هواپیما میشود.
یک جراح چشم مشهور که در سطح جهانی شناخته شده است، با چالشی بزرگ روبرو میشود. دختری یتیم که نابینا است به مطب او میآید و از او تقاضای بینایی میکند. این چشمپزشک که در دوران انقلاب فرهنگی چین بزرگ شده و سختیهای زیادی را پشت سر گذاشته است، باید از تجارب و انعطافپذیری خود برای کمک به این دختر و بازگرداندن بینایی او استفاده کند.