فاطمه، زنی قوی ، سرپرست ماساژورهای یک حمام عمومی در الجزیره است. سال 1995 است و اوضاع در پایتخت متشنج است. روز پیش رو برای همه، و به خصوص برای فاطمه، پر جنب و جوش خواهد بود. او حتی در حالی که به محل کار خود می رود، شاهد یک حمله تروریستی است. در حمام، فاطمه باید احساس بهتری داشته باشد، اما جو آنجا سنگین و غم انگیز است. او در مورد آینده کشورش نگران است و از اینکه مشتریانش در مورد این موضوع صحبت نمی کنند، ناامید شده است...
یک قاتل زنجیرهای در شوگر گروو، ویرجینیا، وحشت ایجاد میکند. یک روزنامهنگار برای پیگیری این داستان به شهر میرود و در جستجوی حقیقت، با راز تاریکی در شهر روبرو میشود...
دِلفین و ایوان طلاق میگیرند. در حالی که وضعیت مالی ایوان به او اجازه نمیدهد خانهای پیدا کند، او به یاد میآورد که 20 درصد از خانه همسر سابقش را در اختیار دارد. سپس او به زندگی با دلفین - در 20 درصد سهم خود - باز میگردد. این دو زوج سابق، لذتهای همخانه شدن اجباری را کشف خواهند کرد...
یک دختر نوجوان در طول تابستان با والدین ثروتمندش در ریویرا ایتالیا تعطیلات میگذراند. در حالی که پدر و مادرش به جدال می پردازند و به طلاق فکر می کنند، دختر جوان عشق را در آغوش یک دانش آموز خوش تیپ می یابد...
گانگستر ماچیت مخفیانه با دختر پادشاه گدایان، پیچام ازدواج میکند. وقتی پیچام متوجه میشود، به رئیس پلیس، براون دستور میدهد تا ماچیت را دستگیر و اعدام کند. در غیر این صورت، همه گدایان سوهو تاجگذاری آینده را مختل خواهند کرد...
بعد از 1 سال سر درگمی در یک شهر ویران شده ، برادر و خواهری یک ساختمان بازمانده در شهر را پیدا می کنند ، مردی که در آن جا سکونت داشت آن ها را مجبور به کارهای بسیار خطرناکی برای زنده ماندن میکند و ..
در یک مرکز اصلاح و تربیت نوجوانان، جایی که برقراری ارتباط فیزیکی ممنوع است، جو و ویلیام عاشق یکدیگر میشوند. آن ها برای ابراز عشقشان باید قانون را زیر پا بگذارند...
در آستانه جنگ ایتالیا در سال 1914، داستان در جزیره کاپری روایت میشود. در این داستان، لوچیا، یک بزچران، با سیبو، رهبر کمون جوانان اروپای شمالی و دکتر جوان شهر ملاقات میکند...