هونگو تاکشی بیدار می شود و متوجه می شود که به یک ملخ سایبورگ -هیبرید تبدیل شده است. او باید با سازمان شیطانی مرموز SHOCKER مبارزه کند تا از تمام بشریت محافظت کند...
داستان درباره وسواس یک زن جوان که روحش آشفته است و خون آشامی وحشتناک که شیفته اوست.این رابطهٔ نفرینشده، وحشتی بیحد و حصر را در پی داشته و موجب رعب و وحشت فراوانی شده است.
شانکار، سفری پرخطر را در هیمالیا آغاز میکند تا درمانی برای بیماریاش پیدا کند. اما در این سفر، گذشتهی فراموششدهاش نقش مهمی در شکلگیری آیندهاش ایفا میکند.
پیر، مهندس اهل پاریس، برای انجام پروژه ای راهی کوه های آلپ می شود. او که شیفته ی طبیعت بکر و زیبای آنجا شده، تصمیم می گیرد در ارتفاعات کوهستان چادر زده و مدتی از زندگی روزمره و ماشینی خود فاصله بگیرد.
گرالت، شکارچی هیولا، برای بررسی حملات ساحلی، درگیر نزاعی باستانی بین انسان ها و مردم دریا می شود که جنگی میان پادشاهی ها را در پی خواهد داشت. او باید این راز را قبل از شروع جنگ حل کند.
آدری و سه خواهر و برادرش در یک خانه قدیمی که قرار بود تعطیلات تابستانی خود را با پدرشان در آنجا بگذرانند، رها میشوند. پدرشان به طور غیرمنتظرهای در طول شب ناپدید میشود.
روح کوچکی که بیخانمان است، به دنبال مکانی برای زندگی، به قطار ارواح میرود و با ساکنان عجیب آنجا روبرو میشود. او ناخواسته توجه دنیای بیرون را جلب میکند و برای نجات آینده قطار و فرصت خود برای داشتن خانواده، با هیولاها همراه میشود.
شاهزاده خانم مغرور کراسومیلا منزوی زندگی می کند، مشاورانش نقشه می کشند تا او را به یک فرد ضعیف شوهر دهند. شاه میروسلاو به عنوان یک باغبان تغییر قیافه می دهد تا غرور او را درمان کند. آنها از خشم مشاوران فرار می کنند. او هویت او را کشف می کند. آنها ازدواج می کنند و مشاوران اخراج می شوند.
نامادری و خواهران ناتنی سیندرلا با رفتارهای ظالمانه خود، او را به ستوه میآورند. سیندرلا که دیگر تاب این آزارها را ندارد، با کمک جادوی پریوارسه، انتقام سختی از آنها میگیرد.
میسون به خانه قدیمی اش که قرار است تخریب شود برمی گردد و دوربینی پیدا می کند که می تواند تصاویر گذشته را نشان دهد. او تصمیم می گیرد از این فرصت استفاده کند و خاطرات خانه را قبل از نابودی آن ثبت کند.
دو یتیم ایرلندی با قطار در سراسر آمریکا سفر میکنند، با افراد بد و خوب روبرو میشوند. آنها یک دوست فوقالعاده پیدا میکنند و در جستجوی خانهای جدید هستند و در این راه با ماجراهای هیجانانگیز و خطرناکی روبرو میشوند.
داستان مردی به نام باروز است که قرنهاست از یک گنجینه باستانی محافظت میکند. او موظف است این گنج را به وارث واقعی صاحب گنج بسپارد. با ورود جوانی که ادعا میکند وارث این گنج است، ماجراجویی باروز برای کشف حقیقت آغاز میشود.
مردی که همسرش را از دست داده است، در جستجوی تسکین درد خود، به کتابی عجیب و غریب روی میآورد. نویسنده این کتاب، با ادعایی عجیب، قول میدهد که به خوانندگانش قدرت پرواز بدهد.