یک صد سال پیش از شروع داستان, غولهای عظیمی شبیه به انسانها با پدیدار شدنشان شروع به خوردن انسانها و در نتیجه از بین رفتن بسیاری ازتمدنها میشوند. انسانها نیز برای جلوگیری از این کشتار تیتانها سه دیوار دایرهای شکل عظیم ساخته و خود را در بین این دیوارها زندانی کردند. انسانها به مدت صدسال در صلح و آرامش بین این دیوارها زندگی میکنند تا اینکه روزی ناگهان تیتانی بلندتر از دیوار اول (ماریا) پدیدار شده و با ایجاد سوراخی باعث عبور سایر غولها به داخل منطقهی زراعی انسانها میشود. نتیجهی این حملهی ناگهانی غولها مشخص است. انسانها با از دست دادن منطقهی وسیعی از قلمرو جدید خود وارد دورانی سخت به همراه قحطی میشوند. داستان این فیلم در رابطه با دو خواهر و برادر ناتنی به نامهای "ارن ییگر"( هاروما میورا) و خواهر ناتنی او "میکاسا آکرمن" (کیکو میزوها) است که بعد ازسقوط دیوار اول با سختیهای بسیاری روبرو میشوند و آخرین امید های بشریت برای ادامه زندگی می باشند ...
هنگامی که پادشاه توسط جانوران خزندهٔ وحشی کشته میشود، ملکه زمام امور پادشاهی را در دست میگیرد. او تلاش میکند دخترخواندهٔ زیبایش، اسنو را به قتل برساند، ولی اسنو به جنگل سحرآمیز میگریزد.
طوفانی شدید، تمام سیستمهای ارتباطی را در جهان مختل میکند. در نتیجه، یک هواپیمای تجاری و هواپیمای حامل رئیسجمهور ایالات متحده، با هم در آسمان برخورد میکنند. آیا رئیسجمهور و خانوادهاش جان سالم به در میبرند؟...
در این پیشدرآمد کوتاه بر نخستین فیلم «دزدان دریایی کارائیب»، دو نامزد پرشور درمییابند که یک وجه اشتراک دارند: غیاب داماد. با این وجود، دزدان دریایی بسیاری هستند که مشتاقاند بزهایشان را با این دو معاوضه کنند.
وقتی که سید کیسه ی شادی کریسمس دوستش را خراب می کند و تمامی لیست آرزوهای بابانوئل را به هم می ریزد ، سعی می کند تا همه چیز را دوباره درست کند و به حالت اولیه باز گرداند. در این بازه، ماجراهای جالبی برای سید پیش می آید...
ماجرای شخصی جوان بهنام فانا که از یک خانوادهی نجیبزاده است ، او که به تازگی نامزد شاهزاده کارلو ولیعهد پادشاهی لولمه در آمده است ، بعد از این که کشور درگیر جنگ با آماتسویان میشود ، ازدواجش را به بعد از پایان جنگ موکول میکند ، اما…..
جی وونگ یک بازنده است که نمیتواند شغلی پیدا کند، بنابراین برای گرفتن پول به مادرش دروغ میگوید. اما مادرش یک روز ناگهان پول دادن به او را قطع میکند و او بیخانمان میشود. با این حال، همان روز، نجات به شکل هونگ سیل، که فوقالعاده خسیس است، از راه میرسد. سرگرمی او رفتن به بانک برای سپردهگذاری پول و تخصصش فروش بطریهای شیشهای خالی و روزنامههای قدیمی برای کسب درآمد است.
علی، یک مرد رمانتیک ناآرام و ادا، یک هنرمند ، در شهرهای بندری صنعتی ترکیه وارد ماجراجویی میشوند، به این امید که با یافتن کشتیای که علی تنها در رویاهایش دیده، از روال خفقانآور زندگی روزمره خود فرار کنند...