داستان این فیلم درباره یک موسیقیدان از بین رفته است که سعی دارد از قبرس خارج شود و زندگی خود را تغییر دهد ولی با گم شدن سگش تمام برنامه هایش از بین می رود.
"یاسمین" دختری جوان است که نامزد دارد و با خواهرش "آیشه" زندگی می کند ولی زندگیش وقتی به نا امیدی می گراید که خواهرش دچار کابوس های شبانه می شود و ....
در سال 2008 زمانی که چند تروریست به یکی از مشهورترین هتل های تاج محل حمله میکنند اوضاع از کنترل پلیس خارج میشود و میهمانان هتل خودشان باید جانشان را نجات دهند و...
"حیات" به همراه پدر و پدربزرگش در یک کلبه نزدیک آبهای زیبا و خطرناک تنگه سفر زندگی می کنند. پدر او قایقی دارد که بقای خانواده را از راههای غیر قانونی تضمین می کند. در پشت مناظر زیبای تنگه، زندگی "حیات" رنگ خشونت و سختی به خود می گیرد و ...
"یوسف" دانش آموزی دبیرستانی در امتحان ورودی دانشگاه قبول نمی شود.سرودن شعر بزگترین علاقه اوست و تعدادی از شعرهایش در روزنامه ها چاپ می شوند.اما نه این شعرها و نه قیمت رو به سقوط شیری که آنها می فروشند،سودی برای زندگی "یوسف" و "زهرا" ندارد.اما وقتی او متوجه رابطه مخفیانه "زهرا" می شود همه چیز دگرگون می شود...
والدینِ "عایشه" از او انتظار دارند که در مدرسه بتواند همانند برادرش در مدرسه بدرخشد اما عایشه درس خواندن را برای خود کافی نمیداند ، تا اینکه به صورت مخفیانه در یک باشگاه شروع به تمرینات کنگ فو میکند و ...
ملوانانی که فریب خورده اند، قصد دارند انتقام اینکار را بگیرند. چهار مرد و یک زن بر روی قایقی مخروبه قرار دارند. مردان یکدیگر را می شناسند اما زن برای آنها غریبه ست...
"عیسی "مدرس دانشگاهی است که نسبت به همسر جوانتر خود "بهار" بی توجه است."عیسی" که خودشیفته و خودخواه است به زحمت با همسرش صحبت می کند از طرفی "بهار" به گریه متوصل می شود و…
این فیلم نگاهی به امکانات و محدودیت های موجود برای زنان امروزه در ترکیه دارد. داستان در مورد زندگی دو زن است، یکی روانپزشک و پیرو آداب و رسوم مُدرن و دیگری دارای شوهری محافظه کار و ستمگر...
سرما،باران و مه کارخانه ای در "راونا" را احاطه کرده است.کارخانه دریاچه آن منطقه را آلوده کرده است."جولیانا" همسر مدیر کارخانه "یوگو" از نظر روانی بیمار است و این ماجرا را از همسرش مخفی کرده است.او با "زلر" مهندسی که در راه "پاتاجونیا" است تا کارخانه ای راه اندازی کند آشنا می شود و...
"جک" در یک بعد از ظهر جمعه تصمیم میگیرد 250 پوند در یک مسابقه اسب سواری شرطبندی کند که اگر هر سه اسبی که بر روی آنها شرطبندی کرده پیروز شوند، جک و دوستش به مبلغ خوبی دست مییابند، اما...