پس از کشف یک کشتی مسافربری که در سال ۱۹۵۳ گم شده و بر روی دریا شناور است یابندگان که عده ای فروشنده اجناس دست دوم هستند ، ادعا می کنند که اجناس موجود در کشتی به آنها تعلق دارد . زمانیکه آنها می خواهند کشتی را با طناب به سمت لنگرگاه ببرند یکسری حوادث عجیب و غریب اتفاق می افتد و گروه در کشتی به تله می افتند و به زودی می فهمند یکسری ارواح شیطانی در کشتی ساکن هستند . حال افراد بایستی حقیقت را درباره گذشته کشتی کشف کنند و عاملی را که باعث تهدید آنها شده است از بین ببرند…
چاک بریس (سم راک ول) یک دست اندرکار تلویزیونی است که کارش سر و کله زدن با مدیران ارشد شبکه و راضی کردن آنها برای موافقت با ایده های تلویزیونیش است. از سوی دیگر با پیدا شدن سروکله فردی مرموز به نام جیم بیرد (جورج کلونی) که مامور سیا است اوضاع کمی پیچیده می شود. جیم از چاک درخواست می کند تا چند ماموریت مخفیانه را به انجام برساند. از دیگر سو پنی (درو بریمور) معشوقه چاک به این امید است که چاک اوضاع زندگی خود را سرو سامان دهد و مقدمات ازدواج آنها را فراهم کند، اما زندگی دوگانه چاک، روز به عنوان تهیه کننده تلویزیونی و شب به عنوان مامور سیا، به طرز عجیبی پیچیده شده است...
کاتالیا هنگامی که سن کمی داشت پدر و مادرش در یک حمله ی خشونت بار به خانه اشان در کلمبیا کشته می شوند و او نزد عمویش بزرگ می شود. عموی کاتالیا به او یاد می دهد که چگونه یک آدمکش سنگدل و بدون ترحم باشد.حالا دخترک کوچک تبدیل به زنی مزدور و آدمکش می شود که در ازای دریافت پول افراد را می کشد. در آخرین ماموریتش او به سرنخی می رسد که میتواند او را به کسی که دستور قتل پدر و مادرش را داده برساند و به این وسیله انتقامی که سال ها منتظر گرفتنش بود را بگیرد
کالوم وادل، طرفدار فیلم های سبک ترسناک ایتالیایی، با برخی از سازندگان اصلی فیلم کلاسیک ترسناک «هولوکاست آدمخوار» پیش از ورود به جنگلهای آمازون و بندر شهر لتیسیا، صحبت میکند ...
پادشاه ابورا از بوبی در سال 1904 توسط اسپانیاییهایی که گینه اکوادور را کنترل میکردند دستگیر شد. گزارش های رسمی اولیه حکایت از یک داستان قهرمانانه دارد...
سیسیلیا و پسرش مارتین تصادف می کنند. در روز سوم پس از تصادف، او به تنهایی در یک مسیر خلوت سرگردان است و هیچ سرنخی از پسرش وجود ندارد. او به یاد نمی آورد که در این مدت چه اتفاقی افتاده است و به شدت به دنبال پسرش می گردد. او در حین جستجو ، پرونده خود و سایر پرونده های را پلیس پیدا می کند، که به نظر می رسد اعمال یک شکار وحشیانه باشد...
ماریل میخواهد در فیلم شکسپیر نقش ایزابلا را بازی کند. لوسیانا که بازیگر هم هست به او در تمرین این نقش کمک می کند. اما در طول تست، ماریل متوجه می شود که لوسیانا در حال تلاش برای به چنگ آوردن همان نقش است...
گروهی از کارگران به محض اینکه متوجه می شوند فردی به نام "آرتور شاو" پول آنها را بالا کشیده و با آن پول برای خودش زندگی کاملی بهم زده ، تصمیم می گیرند تا با تجمع و فریاد زدن مطالباتشان را طلب کنند. پلیس هم در حال جستجو برای یافتن خاطی و مجازات آن است اما مال باخته ها تحمل صبر کردن ندارند، به همین منظور چند تن از این افراد تحت از زدن هر گونه تاپیک و پستی با داشتن این کلمه جدا خودداری کنیدی فردی به نام "جاش"، با یکدیگر متحد می شوند و یک مجرم خطرناک به نام "اسلاید" را استخدام می کنند تا آرتور شاو را بدزدد و ...
عشق در نگاه اول زمانی رخ می دهد که تونی جوان ، ماریا را در رقص دبیرستانی در شهر نیویورک در سال 1957 می بیند. عشق رو به رشد آنها به آتش سوزی بین جت ها و کوسه ها کمک می کند - دو باند رقیب که برای کنترل خیابان ها با هم رقابت می کنند...
«برایان او کانر» (پاول واکر) و «دامنیک تورتو» (وین دیزل) دوباره در مقابل قانون قرار می گیرند. برایان و «میا تورتو» که دامنیک را از حبس فراری دادهاند، اکنون به هر راهی می زنند تا از پلیس بگریزند. اکنون آنها به «ریو د جانریو» بازگشتهاند تا آخرین مسابقه را برای آزادیشان انجام دهند. بعد از آماده کردن تیمی از رانندگان برتر، آنها در میابند تاجر فاسدی که درپی کشتن آنهاست، به دنبالشان است. از طرفی دیگر مامور فدرال سرسختی بنام «لوک هابز» (دووین جانسون) نیز در تعقیب آنهاست...
این فیلم یک داستان هیجان انگیز و عاشقانه است که در آن یک قاتل سابق در حالی که با شیاطین درونی و گذشته خشونت آمیز خود روبرو می شود ،برای نجات عشق زندگی خود می جنگد...
راکل تمام زندگی خود را دیوانه آرس، همسایه جذاب و مرموز خود بوده . او بدون اینکه از پنجره دیده شود او را تماشا می کند و با تاسف او حتی یک کلمه هم با آرس رد و بدل نکرده است ...