یک سال از وقایع قسمت قبل و گشایش جعبه لپلیس گذشته است. در پی درگیریای به نام حادثهی لپلیس ، باقیماندهی نیروهای نئو زیون ملقب به اسلیوها نابود شدهاند. هم بانشیها و هم یونیکورن گاندامها از هوشیاری علنی محروم ، در خفا زندانی شده و محکوم به فراموشی به دست تاریخ هستند. هر چند که ناگهان گزارشهایی از رویت یک گاندام دیگر به دست میرسد. یونیکورن گاندامی که باور میرفت دو سال پیش مرده باشد ، دوباره بازگشته است و...
داستان فیلم در روستایی بنام چمبل اتفاق می افتد، گروهی راهزن و شورشی با سوء استفاده از نبود امنیت و آرامش در آن منطقه به روستا حمله کرده و مردم را چپاول کرده و میکشند اما...
قاتلی مشهور به «شبح چهره»، شروع به کشتن نوجوان ها می کند، و با افزاییش تعداد قربانیان، دختری جوان به همراه دوستانش برای شناسایی قاتل دست به کار می شوند...
یک مامور عملیات ویژه پولادین وقتی به یک سندیکای جنایی نفوذ می کند و به طور غیرمنتظره ای با پسر جوان رئیس پیوند می زند، اخلاق خود را مورد آزمایش قرار می دهد...
رودخانه سوژو که از شانگهای می گذرد ، مخزنی از آلودگی ها ، هرج و مرج و فقر است ، اما همچنین مکانی برای خاطرات و اسرار است. لو یو ، که جوانی خود را در سواحل سوژو گذراند ، رودخانه را مانند یک قایق چینی نشان می دهد که در آن داستان ها و رمز و رازهای فراموش شده به هم می پیوندند...
«شاهزاده خانم پئي پئي» (ليو) از شهر ممنوع ربوده و به امريکا برده مي شود و «چون وانگ» (چان)، يکي از گاردهاي امپراتوري، براي پيدا کردن او وارد عمل مي شود. «وانگ» در ايالت نوادا با دزد خرده پايي به نام «روي اوبانن» (ويلسن) که جنون شهرت دارد، شروع به کار مي کند...
2 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 7 جایزه و نامزد دریافت 35 جایزه دیگر.
در دوران رکود اقتصادي، در مناطق جنوبي، سه زنداني از گروه زنداني هاي زنجيري ميسي سيپي به نام هاي «يوليسيز اورت مگيل»، «دلمار» ساده و دوست داشتني، و «پيت» هميشه عصباني، به هواي آزادي و بازگشت به خانه هاي شان، فرار مي کند...
شکارچی خوناشام "سایا" توسط رابط خود "دیوید" در شب هالووین در قالب یه دانش آموز نوجوان به پایگاه هوایی "یوکوتا" فرستاده می شود تا خوناشامها را شکار کند.او از "دیوید" می خواهد تا شمشیر جدیدی به او بدهد و...
این فیلم روایتی از ماجراهای اوژنی فرانسوا ویدوک (با بازی ژرار دپاردیو)، از اولین کارآگاهان خصوصی بنام فرانسه را بیان میکند که با قاتلی دارای قدرتی مافوق بشری روبرو شده که روح قربانبان خود را به وسیله نقابی که بر چهره دارد میرباید.
«جکی» در یک فروشگاه لوازم ورزشی کار می کند و مهارت چندانی در بخش فروش ندارد اما در عوض کونگ فو کار ماهری است. او خیلی اتفاقی، وارد ماجرای دزدی بزرگی می شود و در یک مبارزه قهرمانانه جلوی دزدها را می گیرد. این اتفاق جکی را وارد ماجرایی پیچیده می کند.