داستان فیلم از یک حمله ساختگی و خیالی از آینده، که یک گروه تروریست سازماندهی شده توسط سازمان "ملل متحد" برای حمله به دولت خودش، و غیر فعال کردن شبکه برق و موسسات نظامی دست به اقدام زده ، و از آن طرف یک گروه از وطن پرستان برای نجات آمریکا از این موضوع مقابل این گروه قرار میگیرند..
این فیلم به داستان واقعی گرهارد گوندرمان، خواننده و نویسنده اهل آلمان شرقی و چالشهای او با موسیقی، زندگی به عنوان یک معدنچی زغال سنگ و روابطش با پلیس مخفی (اشتازی) آلمان شرقی میپردازد.
استفان به عنوان یک سرآشپز برجسته فرانسوی زندگی آرامی دارد، اما وقتی تصمیم می گیرد به دیدار سو، بانوی مرموز کره ای که در اینستاگرام عاشق او شده بود، برود، سفری پرماجرا پر از اکتشافات را آغاز می کند.
فیلم "مردی که پنجشنبه بود" بر اساس رمانی با همین نام ساخته شده است. این فیلم یک تریلر مهیج است که هم جنبههای فلسفی و متافیزیکی دارد و هم به موضوعات روانشناسی و ماوراء طبیعی میپردازد.
در دهه 1980 دیترویت، ریچارد ورشه جونیور 17 ساله ظاهراً یک عملیات پیچیده خرید و فروش مواد مخدر در داخل شهر را اداره می کرد. اکنون، روزنامه نگاران، پلیس، ماموران فدرال و مردان ضارب برای اولین بار در مورد افسانه "ریک پسر سفید" صحبت می کنند...
زمانی مدیر یک کلینیک پوست به نام خانه پوست است که به دنبال مربی خود، آنتوان روژ، متخصص پوست دیوانه است. روژ به دنبال یک طاعون فاجعه بار ناشی از محصولات آرایشی ناپدید شده است که کل جمعیت زنان بالغ را از بین برده است.
دختر شاغل مونیک همیشه توانسته است به مشتریان خود دقیقاً همان چیزی را که آنها می خواهند ارائه دهد. توماس همیشه دقیقاً همان چیزی بوده که بقیه انتظار داشتند. امشب او تنها چیزی را از مونیک خواهد می خواهد "صداقت" است که او تمایلی به ارائه آن ندارد...
یک زوج تازه ازدواج کرده یک زن را برای سه نفر دعوت می کنند. کسی که برای آنها ناشناخته است در حال تماشای برنامه آنهاست. وقتی سه نفر چهار نفر می شود، آن موقع است که هرج و مرج شروع می شود...
یک تفنگدار دریایی سابق پس از بازگشت از عراق به شهر زادگاهش، به یک زن ۲۰ ساله که در آستانهی زندان است، کمک میکند تا برای اردوگاه آموزشی ارتش آماده شود...
بلوار سانست برای «بارون سیاه»، دلال محبتی که رولز رویس قرمز و زرد منحصربهفردی دارد و دختران متعددی برایش کار میکنند، محل کسب درآمد پررونقی است. او هیچگونه بینظمی را از سوی دختران، مسئول زنان یا رقبایش نمیپذیرد و با قاطعیت از حریم خود دفاع میکند. ابتدا، گروه اوباشی را که قصد تجاوز به قلمرو او را دارند، سرکوب میکند. سپس، یکی از دخترانش را که اقدام به فرار میکند، ردیابی میکند.