یک نویسنده پس از ایجاد یک حادثه مرگبار، با احساس گناه و بلوکه شدن خلاقیت مواجه میشود. او به کشور دیگری سفر میکند و با همسر فرد متوفی دوستی برقرار میکند، اما راز بزرگی را در دل خود پنهان کرده است.
کارنی برای اینکه بتواند به سر کار برگردد، مت، پسر همسایه را برای نگهداری از فرزندش استخدام میکند. همسر کارنی با این تصمیم مخالف است. اما اتفاقی غیرمنتظره و رازآلود رخ میدهد.
یک گروه فیلمبرداری آلمانی در سفر به کردستان با اتفاقات عجیبی روبرو میشوند. آنها با یک دختر بچه ترسیده آشنا میشوند که پدرش درگیر کارهای مشکوک است. این داستان درباره توطئه، ترس و ارتباط مشکلات یک نسل با نسلهای قبلی است.
کارن به اجبار با کسی ازدواج میکند که دوستش ندارد. همسرش همه تلاشش را میکند تا او را خوشحال کند، اما کارن همچنان به عشق قبلیاش فکر میکند. در نهایت، هر دو نفر تصمیم میگیرند که از این رابطه خارج شوند.
یوکوی منزوی، پس از سالها دوری، برای شرکت در مراسم خاکسپاری پدرش به خانه برمیگردد. اما در میانهی راه تنها مانده و برای رسیدن به مقصد، مجبور به ماجراجویی میشود.
در دوره هِیئان، آبه سِیمِی گرچه به آموزشهای جادوگری مشغول بود، اما علاقهای به آن نشان نمیداد. این روند تا زمانی ادامه داشت که فرصتی برای همکاری با میناموتو هیرومِسا فراهم شد تا پدیدهای عجیب را رمزگشایی کنند.
یک کلانتر جوان که تلاش میکند تا میراث پدر درگذشتهاش را زنده نگه دارد، با کشف اجساد تکهتکهشدهی اهالی شهر، با چالشی بزرگ روبرو میشود و شجاعت و تواناییهای خود را محک میزند.
این داستان، گروهی از رهبران مزدور را پس از یک حمله موفقیتآمیز به یک باند مواد مخدر و پناه بردن به یک پناهگاه روستایی دنبال میکند. اما اوضاع زمانی بدتر میشود که آنها توجه "استویک"، مردی از یک خاندان قدیمی قاچاقچی را جلب میکنند.
این مستند، داستان شش جوان را دنبال میکند که در یک برنامه آموزشی فشرده شرکت میکنند تا بتوانند در شرکتهای بزرگ کارآموزی کنند. این برنامه نشان میدهد که داشتن مهارتهای عملی، مهمتر از داشتن مدرک دانشگاهی است و بسیاری از کارفرمایان به دنبال استخدام افرادی هستند که مهارتهای مورد نیاز آنها را داشته باشند.
کانان، وکیل مدافع جنایی، باید یک تصمیم اخلاقی دشوار بگیرد که زندگی مادرش که بیمار است، یک قاضی و موکلش که متهم به قتل است و دفاعیاتش به نفع او تمام میشود، را تحت تأثیر قرار میدهد.
یک روزنامهنگار آرژانتینی به همراه تیم فیلمبرداریاش، در سال 1986، برای ساخت یک گزارش جعلی درباره مشاهده موجودات فضایی، صحنههایی ساختگی را در یک منطقه دورافتاده فیلمبرداری کردند.
ابراهیم، که زندگی آرامی در اسپانیا داشت، به دلایلی نامعلوم تصمیم میگیرد به صورت غیرقانونی از مراکش به اسپانیا بازگردد و برای این کار، اقدام به پریدن از نردههای مرزی میکند.