گروهی از کوهنوردان راهی یک صعود خطرناک میشوند که سالهاست ورود به آن ممنوع بوده است. آنچه در ابتدا به عنوان یک سفر جسورانه آغاز میشود، به نبردی برای بقا در برابر نیرویی تبدیل میگردد که با آنها بازی میکند.
گروهی از دوستان در یک حلقهٔ زمانی گرفتار شدهاند. در این حلقه، دشمنانی مرموز آنها را به طرز وحشیانهای میکشند. آنها باید تا سپیدهدم زنده بمانند تا بتوانند از این حلقهٔ زمانی فرار کنند.
اِینزلی مکگرگور که در رشته جرمشناسی تحصیل کرده است، در شهر "سوئیت ریور" تگزاس یک فروشگاه لوازم هنری را اداره میکند. پس از به قتل رسیدن "اِلی میچِم"، وارث ثروتمند کارخانه نخ و کاموا، اِینزلی با یاری برادرش که کلانتر شهر است، دوستپسر آتشنشانش و همچنین اعضای گروه کتابخوانی که در کشف معماها مهارت دارند، شروع به تحقیقات برای یافتن قاتل میکند.
هه لیوی، برنامهنویس جوان و توانمندی بود که به دلیل ایجاد اختلال در برنامه تأمین مالی شرکت، از سوی کارفرمای خود به بیمارستان توانبخشی «چینگچونلی» فرستاده شد. در این مکان، او با گروهی از دوستان ویژه آشنا گردید؛ این آشنایی باعث شد تا ریتم نامنظم زندگیاش دگرگون شده و به گونهای متفاوت، دوباره شروع به حرکت کند.
کنان در جستجوی زندگی جدیدی در کشوری غریب است، اما ناخواسته وارد یک حلقه خطرناک و بیرحم میشود. یک سرقت جسورانه امید آنها را به نفرین تبدیل میکند و او را مجبور میکند تا از خود سرنوشت نیز پیشی بگیرد.
کاوشیک، دانشجوی خجالتی پزشکی، درگیر نبردی دوگانه است؛ او هم باید با شیاطین درونی خود مبارزه کند و هم با روح خبیثی به نام گاتیکاچالام که ذهنش را تسخیر کرده، بجنگد. در این میان، خانواده او برای یافتن راهحل، به دنبال درمانهای معنوی میگردند.
افسر کارآزموده و شجاعی که در پروندههای دشوار کارنامهی درخشانی دارد، مسئولیت رسیدگی به پروندهی جدید و پیچیدهتری از قتلهای زنجیرهای را بر عهده میگیرد.
پسری که با دوستانش به تعطیلات رفته بود، دختری را مشاهده میکند. او به حدی شیفته این دختر میشود که پس از طرد شدن رفتاری به شدت خطرناک از خود نشان میدهد.
دو برادر دوقلو به نام های بیل و هال، اسباب بازی میمون قدیمی پدرشان را در اتاق زیر شیروانی پیدا می کنند و به دنبال آن، مرگ های دلخراشی رخ می دهد. آن ها تصمیم می گیرند که اسباب بازی را دور انداخته و به زندگی خود ادامه دهند، اما با گذشت زمان، از یکدیگر دور می شوند.
داستان درباره یک مزدور است که برای پیدا کردن و تعقیب فردی خاص به یک هواپیما میرود. اما شرایط به گونهای پیش میرود که او باید از همان فردی که قرار بود او را پیدا کند، در برابر گروهی که قصد کشتن هر دوی آنها را دارند، محافظت کند.
یک کارمند سیا که در رمزگشایی خبره است، با تهدید به افشای اسرار سازمان، آنها را وادار میکند تا به او آموزشهای نظامی بدهند. هدف او، یافتن و نابودی گروهی تروریستی است که همسرش را به قتل رساندهاند.
یک مرد غریبه ادعا میکند که دختر ۱۵ ساله زوجی در بیمارستان جابهجا شده است. این ادعا، آرامش خانواده را از بین میبرد و رازهای پنهان و تکاندهندهای را آشکار میسازد.
یک گاوباز بازنشسته، برای نجات نوهاش، به مسابقهای پرخطر بازمیگردد. او در این راه، با گذشتهاش مواجه شده، به ایمان دست مییابد و درمییابد که اوج شجاعت در پیوند با خانواده است.
اریکا، مترجمی آمریکایی، مخفیانه رمانی را بازنویسی میکند که داستانش در بارسلونا میگذرد. با دعوت آنا (نویسنده اصلی) به بارسلونا برای مراسم امضا توسط یک کتابفروش، ماجرا پیچیده میشود.
با قتل مشتری هانا (که رقیب تئاتری دلورس هم هست)، هانا برای نجات آبروی مادرش ناچار به پیدا کردن قاتل میشود؛ در همین حین، رابطهاش با چاد نیز پیشرفت میکند.
بعد از اینکه یک شرکت فاسد تلاش میکند تا تکنولوژی انقلابی یک دانشمند نابغه را به سلاح تبدیل کند، او برای محافظت از بشریت ناپدید میشود. وقتی شرکت یک نیروی ضربت برای یافتن او میفرستد، بزرگترین اشتباه خود را مرتکب میشوند – آنها مردی را که در تلاش برای دستگیریاش هستند، به سلاح تبدیل میکنند.
یک سفر دریایی مجلل، زمانی به فاجعهای تمامعیار تبدیل میشود که آتشسوزی در موتور کشتی، برق کل شناور را قطع میکند. در پی این حادثه، چهار هزار مسافر با اختلال در عملکرد سیستمها، نشت فاضلاب و کمبود شدید مواد غذایی روبرو میشوند. این وضعیت اسفناک، به سرعت منجر به نارضایتی و ناآرامی گسترده در میان مسافران شده و پوشش خبری رسانهها این رویداد را به «سفر دریایی مدفوع» ملقب میکنند.