در دنیایی پسا آخرالزمانی که قحطی بیداد میکند، خانوادهای کشاورز و سیاهپوست اهل کانادا، که نسلشان به مهاجران جنگ داخلی آمریکا میرسد، از مزرعه و دارایی خود در برابر آدمخوارانی که قصد تصرف منابعشان را دارند، محافظت میکنند.
میترا، معماری که در یک شرکت بزرگ ساختمانی مشغول به کار است، برای فراهم آوردن فضای لازم جهت ساختوسازهای جدید، اقدام به تخریب یک سازه قدیمی در محل پروژه میکند. این عمل ناخواسته موجب رها شدن موجودی ماوراءالطبیعه به دنیای او میشود که به دنبال آن، آشوب و مرگ همهجا را فرا میگیرد.
زفیر، موجسواری باهوش و آزاداندیش، توسط قاتلی زنجیرهای که وسواس عجیبی به کوسهها دارد، ربوده میشود. او در قایق این قاتل به اسارت گرفته میشود و حالا باید پیش از آنکه قاتل او را طی یک مراسم آیینی به کوسهها بسپارد، راهی برای رهایی خود بیابد.
دو افسر گشت در طول یک شیفت شب با تنشهای فزایندهای روبرو میشوند، در حالی که تماسهای خطرناک را مدیریت میکنند و با شراکت پرتنش و شیاطین درونی خود مقابله میکنند.
یک دانشجوی ساکن کانادا، به دلیل اتهام فریب همسرش برای دریافت ویزا که منجر به مرگ او شده است، با پیگرد قانونی روبرو است. این حادثه، تلاشهای مضطرب و ناامیدانه خانوادههای مهاجر برای دستیابی به فرصتهای بهتر را برجسته میکند.
در این کمدی معمایی قتل، چندین شیاد که ادعا میکنند پسر یک میلیاردر تازه درگذشته هستند، برای به دست آوردن ثروت او در یک کشتی تفریحی لوکس با یکدیگر رقابت میکنند.
در شهر کوچکی، زنی تنها گرفتار صداهایی میشود. این صداها او را وادار میکنند تا افرادی با نیات پلید را به قتل برساند. او همیشه از این قتلها جان سالم به در میبرد و دستگیر نمیشود، اما آخرین قتلش او را به دنیایی از فساد گسترده، قاچاق انسان و تصاویری ماوراءالطبیعه میکشاند.
یک خواستگار جوان و بلندپرواز در شهر نیویورک، در دوراهی دشواری قرار گرفته است: انتخاب میان یک گزینه بسیار مناسب برای ازدواج و دل بستن دوباره به نامزد سابقش که چندان بینقص نیست.
پنج نفر با دریافت پیوند عضو از یک موجود فراطبیعی، به ابرقدرت دست مییابند و با روانبینی دیگر که او نیز از طریق پیوند به قدرت رسیده و خواهان قدرتهای آنهاست، مبارزه میکنند.
داستان درباره مردی است که به یک آزمایش علمی مربوط به خواب ملحق میشود. این آزمایش به او فرصت میدهد تا با استفاده از رویاهای شفاف، زندگی گذشتهاش را با دوستدختر از دسترفتهاش که در حادثهای جان باخته، دوباره بسازد.
روژگار و خیال، هر یک از دنیایی کاملاً متفاوت پای به عرصه وجود گذاشتهاند. علیرغم تفاوتهای بنیادین در پیشینه و وجود موانع فرهنگی، این دو نفر در حالی که به ریسمان عشق چنگ میزنند، با گذشتههای تلخ و آزاردهندهشان روبهرو میشوند.
در اواخر دهه هشتاد میلادی، گروهی از نوجوانان ساکن در محلههای حاشیهای یک شهر کوچک هندی، تحت تأثیر شور و هیجان ناشی از محبوبیت مایکل جکسون، تلاش میکنند تا از سبک رقص او تقلید کرده و بریک دنس را بیاموزند.
مادری که تازه زایمان کرده و به اختلال شخصیت مرزی (BPD) مبتلاست، باور دارد که نوزادش بعد از تولد عوض شده است. در حالی که دیگران به او شک دارند، همسرش که یک معتاد بهبودیافته است، برای یافتن فرزند واقعیشان پیش از آنکه زمان از دست برود، تلاش میکند.
آپارتمانی که یک زوج در آن زندگی میکنند، به طور ناگهانی با یک دیوار آجری مرموز احاطه میشود. آنها باید با همسایگان خود همکاری کنند تا راهی برای خروج پیدا کنند.
رانندهای که فقط ساعاتی تا بازنشستگیاش باقی مانده، در کنار مهندسی که ناجی بینام آسمان و مسافران است، همگی در یک وسیله نقلیه گرد هم آمدهاند؛ با این حال، هر یک در مسیر زندگی متفاوتی گام برمیدارند. در شامگاه پانزدهم جولای، یک سفر معمولی ناگهان به سفری سرنوشتساز بدل میگردد.
پدری برزیلی به همراه خانوادهاش برای آشنایی با خانواده همسر آینده دخترش به باریلوچه میرود، اما در نهایت اوضاع طبق برنامه پیش نمیرود و همه چیز به هم میریزد.
پس از آنکه مصطفی کمال در گالیپولی در سال ۱۹۱۵ شجاعت خود را به اثبات رساند، سفر خود را آغاز کرد. او در جبهههای شرقی علیه روسها و در سوریه علیه بریتانیاییها در نبردهای بزرگی شرکت کرد و به عنوان تنها افسر شکستناپذیر عثمانی در جنگ جهانی اول شناخته شد.
دنیای سندو زمانی که دوستپسرش ناپدید میشود، فرو میریزد. او که در یک آسایشگاه روانی زندانی شده است، باید با نیروهای شیطانی که او را به سمت جنون میکشانند روبرو شود و با حقیقت وحشتناک گذشته خودش مواجه گردد تا بتواند فرار کند و واقعیت را کشف کند.