Mehdit227's List ( ساخته شده توسط mehdit227 )
-
#01
9.39.280 / 100«اندي» (رابينز)، بانکدار محترم و پولدار ايالت نيوانگلند، به اتهام قتل همسرش و فاسق او به حبس ابد در زندان ايالتي شوشنک محکوم مي شود و اندکي بعد با «رد» (فريمن)، زنداني سياه پوست، دوست مي شود. پس از هجده سال، «اندي» ردي از قاتل اصلي پيدا مي کند و تصمیم می گیرد برای آزادی تلاش کند...
-
#02
8.99.596 / 10012 نفر از اعضای هیئت منصفه قصد دارند در مورد اعدام شدن جوانی تصمیم بگیرند. تمام اعضا به جزء یک شخص رای بر محکومیت جوان میدهند. به مرور زمان با مخالفت همان یک نفر و دلایلی روشنی که می اورد کم کم ...
-
#03
8.98.395 / 100دو آدم کش به نام هاي «وينسنت» (تراولتا) و «جولز» (جکسن) از طرف «مارسلوس والاس» (رامس) مأموريت مي يابند تا چمداني را که دزيده شده، از سارقان پس بگيرند و در جريان اين عمليات به طرز معجزه آسايي نجات پيدا مي کنند. «وينسنت» مأمور مي شود تا «ميا» (تورمن)، همسر «والاس» را به گردش ببرد، اما «ميا» بر اثر استفاده ي بيش از حد مواد مخدر، به حال اغما مي افتد و «وينسنت» با تلاش فراوان او را نجات مي دهد...
-
#04
1966 | زمان 161 دقیقه | وسترن8.89.290 / 100در دوران جنگ هاي داخلي امريکا، سه مرد در پي يافتن جعبه اي هستند که حاوي دويست هزار دلار پول مسروقه است: «استنزا» (وان کليف)، «جو» (ايست وود) و «توکو» (والاک)...
-
#05
1999 | زمان 139 دقیقه | درام8.88.966 / 100«راوی» (نورتن)، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» (پیت) که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
-
#06
8.89.482 / 100«فارست گامپ» (تام هنکس) مادرزاد دچار اختلالاتی ذهنی و جسمی است. در کورکی به طور معجزه اسایی توانایی راه رفتن را بدست می آورد اما همچنان ضریب هوشی اش بسیار از حد نرمال پایینتر است. مادرش با تلاش فراوان او را به مدرسه می فرستد. بر اساس سلسله ای از حوادث به موفقیتهایی بزرگ دست پیدا می کند. به جنگ ویتنام می رود و به عنوان قهرمانی دست پیدا می کند. و حتی عاشق می شود...
-
#07
8.89.374 / 100دام کاب یک دانشمند علمی است که البته چندان در راه پیش بردن علم تحقیق نمی کند. او موفق می شود که به تکنولوژی دست پیدا کند که از طریق آن موفق می شود به رویاها و و ذهن ها انسان ها نفوذ کند و از این طریق اطلاعات آنها را برباید. فن آوری که کاب به آن دست پیدا کرده است شرکت ها و افراد زیادی را وسوه کرده است تا آن را در اختیار داشته باشند …
-
#08
1975 | زمان 133 دقیقه | درام8.7983 / 100«رندل پاتریک مک مورفی» (نیکلسن) برای خلاصی از مقررات سخت زندان و کار اجباری روزمره خود را به دیوانگی می زند و به یک آسایشگاه روانی فرستاده می شود. خیلی زود آن جا را زندانی نفرت انگیزتر می یابد که پرستاری سادیست، «میلدرد راچد» (فلچر)، آن را اداره می کند ……
-
#09
8.78.390 / 100هنری کودکی است که دلش می خواهد گانگستر شود و برایش گانگستر شدن مهم تر از رئیس جمهور آمریکا شدن است. او عاشق زندگی پر زرق و برق، اتومبیل های شیک و گران قیمت و قدرت و نفوذ گانگسترهاست. هنری کارش را به عنوان پادو شروع میکند اما علیرغم ریشه ایرلندی اش به تدریج پلکان قدرت را در خانواده مافیایی ایتالیایی تبار نیویورک طی میکند. او به همراه جیمی و تامی، دوستان دیگر گانگسترش، حلقه کوچک صمیمانه ای تشکیل میدهند که هیچ غریبه ای اجازه ورود به آن را ندارد...
-
#10
8.69.165 / 100داستان فیلم در مورد قاتلی است که تصمیم گرفته است هفت نفر را که نماد هفت گناه کبیره هستند به قتل برساند. هدف او از این کار هشدار دادن به انسانهایی است که غرق در گناه روز خود را به شب می رسانند. مسئول پرونده این قتلها "دیوید میلز" (بردپیت) است، کاراگاه جوانی که تازه به نیویورک منتقل شده است. میلز با همکاری کاراگاه سامرست (مرگان فریمن) که در شرف بازنشستگی است قدم به قدم قاتل را تعقیب می کنند اما حوادثی رخ می دهد که شرایط را تغییر اساسی می دهد...
-
#11
8.68.785 / 100داستان فیلم مربوط به دکتر روانشناسی است که با استفاده از علم روانشناسی میتواند محیط اطراف خود و انسانهای آن را تحت تأثیر قرار دهد و خیلی راحت بر آنها مسلط شود. کم تر کسی میتوانست جلوی او طاقت بیاورد وی علی رغم کارهایش فردی آزادی خواه بود و میخواست مانند بقیه انسانها زندگی کند ولی پلیس مسئله را بسیار خطرناک دانسته بود و سعی میکرد وی را در زندانهای امنیتی نگهداری کند . وی به خون خواری نیز معروف شده و در مواردی به کندن پوست صورت، جویدن گردن و رگهای قربانی نیز دست میزد...
-
#12
8.69.259 / 100«گوییدو» ی یهودی (بنینی) شیفته ی یک معلم مدرسه به نام «دورا» (براسکی) می شود و با استفاده از طنز و شوخی سرانجام به هدفش می رسد و با او ازدواج می کند. اما چند سال بعد، او از همین حس طنز و شوخی خود باید بهره ببرد تا پسرش را در اردوگاه کار اجباری حفظ کند...
-
#13
8.58.477 / 100پس از انفجار یک قایق در لنگرگاه سن پدرو، پلیس ۲۷ جسد و مقداری مواد مخدر به ارزش میلیونها دلار را در کنار این قایق منهدم شده پیدا می کند. تنها نجات یافتگان این حادثه نیز که دچار سوختگی شدید شده اند تعدادی تروریست مجارستانی و مردی به اسم وربرل کینت می باشند. کینت توسط پلیس تحت فشار گذاشته می شود تا آنچه را که در قایق اتفاق افتاده بازگو کند. داستان باورنکردنی او که از شش هفته قبل آغاز می شود درباره خودش و چهار جنایتکار همدستش می باشد که توسط فردی مرموز و خطرناک با هویتی پنهان برای دست زدن به اقدامی خطرناک به شکلی عجیب گرد هم جمع شده اند…
-
#14
8.6991 / 100در جریان جنگ جهانی دوم، گروهی از سربازان امریکایی به پشت خطوط دشمن نفوذ می کنند تا یک سرباز چترباز بنام رایان، که تمام برادرانش در جنگ کشته شدهاند، را نجات دهند...
-
#15
8.59.364 / 100آدم کشي حرفه اي به نام «لئون» (رنو) در آپارتماني در محله ي ايتاليايي هاي نيويورک زندگي مي کند. «استانسفيلد» (اولدمن)، مأمور فاسد پليس، تمام خانواده ي همسايه را مي کشد و تنها دختر دوازده ساله شان، «ماتيلدا» (پورتمن) که براي خريد بيرون رفته جان سالم به در مي برد.«ماتيلدا» به «ليون» پناه مي برد و خيلي زود اين دو با يک ديگر دوست مي شوند...
-
#16
8.69.261 / 100«اجکوم» (هنکس) سر نگهبان بخش محکومان مرگ یک زندان ایالتی است. یکی از زندانیان، سیاه پوست تنومند و قوی هیکلی به نام «جان کافی» (دانکن) است که به اتهام قتل دو دختر بچه، به اعدام محکوم شده، در حالی که نیروی خارق العاده ی شفابخشی دارد...
-
#17
8.69.474 / 100زمانی که یک کرمچاله (که از نظر تئوری میتوان از طریق آنها در زمان سفر کرد) کشف میشود، دانشمندان در صدد این بر میآیند که با سفر از طریق آن از محدودیتهای سفر انسان در فضا رهایی یابند. در میان مسافران، کوپر (مککانهی) مهندسی است که باید میان دو فرزندش و سفر برای نجات بشریت یکی را برگزیند…
-
#18
8.59.299 / 100« چارلى » ولگرد کوچولو؛ جان میلیونرى ( مایرز ) را که از نوشخوارى سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هشیارى، « چارلى » را بجا نمی آورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار مىشود و « چارلى » در این بین به دختر گل فروش نابینایى ( چریل ) دل میبندد...
-
#19
8.59.496 / 100در آخرین فیلم صامت چاپلین، او در مقابل جامعه ی مدرن، عصر ماشین ها و پیشرفت بر می خیزد. در ابتدا او را می بینیم که دیوانه وار تلاش می کند تا با خط تولید سفت کردن پیچ و مهره ها همراه شود. او برای آزمایش با یک دستگاه تغذیه ی اتوماتیک انتخاب شده است اما اتفاقات ناگواری که پیش می آید باعث می شود تا رئیسش تصور کند که او دیوانه شده است و چارلی به یک بیمارستان روانی منتقل می شود...
-
#20
8.5957 / 100این فیلم ، داستان زندگی فیلیپ پوتزو دی بورگو اشراف زاده ای است که از سال 1993 و بعد از سقوط با چتر ، از گردن به پایین فلج شده است و
-
#21
8.58.885 / 100ولادیسلاو (برودی) که یک نوازنده متبحر پیانو است ، مشغول یک اجرای رادیوئی است که انفجار یکی از بمب های آلمان نازی استودیوی رادیو ورشو را به هم می ریزد. ورشو تحت حمله نازی ها قرار گرفته و خانواده ثروتمند ولادیسلاو از جمله پدر ، مادر ، برادرش هنریک و خواهرانش بعد از اشغال این شهر ناچار به ترک آپارتمان مجهزشان هستند. رفتارهای خصمانه ای که با یهودیان می شود این خانواده را نیز می آزارد اما هنوز هیچ کس هدف واقعی این برنامه را نمی داند ، تا اینکه نازی ها یهودیان را سوار یک واگن باری می کنند تا به جایی نامعلوم ببرند. یکی از آشنایان خانواده در پلیس یهودی او را بیرون می کشد و با کمک دوست دیگری در آپارتمانی پنهان می شود. مدتی بعد ورشو غرق گرسنگی ، نکبت و بیماری می شود و ولادیسلاو با مو و ریشی بلند مدام تغییر مکان می دهد تا کسی او را پیدا نکند ، اما سروانی آلمانی ولادیسلاو را در خانه ای متروکه پیدا می کند و …
-
#22
8.59.185 / 100پليسي جوان به نام «بيلي کاستيگان» (دي کاپريو) مأموريت مي يابد تا در محفل خلافکاري تنگ و به شدت مراقبت شده ي «فرانک کاستلو» (نيکلسن) نفوذ کند. از طرف ديگر، «کالين سالي ون» (ديمن) به مأموريت از طرف «کاستلو» موفق مي شود در دستگاه پليس نفوذ کند...
-
#23
8.58.788 / 100اندرو (مایلز تلر) که پدرش یک نویسنده ناموفق است و وضع مالی زیاد خوبی ندارد وارد یک آکادمی موسیقی می شود تا هنر درام خود را به مرحله حرفه ای برساند اما در آنجا با مربی ای بسیار سخت گیر روبرو می شود که…
-
#24
8.59.267 / 100یک ژنرال رومی مورد خیانت قرار میگیرد و خانوادهاش توسط یک شاهزاده فاسد قتل عام میشوند. او در پی انتقام، بعنوان یک گلادیاتور به روم باز می گردد...
-
#25
8.5966 / 100در اواخر قرن نوزدهم در لندن، رابرت انجیر، همسرش جولیا و آلفرد بوردن بعنوان دستیاران یک شعبده باز باهم کار می کنند. جولیا بر اثر یک تصادف در حین اجرا جان میدهد و رابرت، آلفرد را بخاطر مرگ همسرش سرزنش می کند و رابطه دوستانه بین آنها جایش را به دشمنی میدهد. بعد از مدتی هردو شعبده باز هایی مشهور، و رقبایی سرسخت برای یکدیگر می شوند و در اجرای یکدیگر خرابکاری می کنند. وقتی آلفرد یک حقه ناب را روی صحنه اجرا می کند، رابرت غرق در تلاش برای فاش کردن راز رقیبش می شود و این کار او عواقب غم انگیزی را به دنبال دارد...
-
#26
8.48.880 / 100لئونارد مردی که حافظه کوتاه مدتش را از دست داده و دیگر قادر نیست چیز جدیدی را به خاطراتش اضافه کند. او بوسیله یادداشتها و خالکوبی کردن بدنش، به دنبال مردی است که فکر می کند همسرش را به قتل رسانده. در واقع این هدف آخرین چیزی است که او به یاد می آورد...
-
#27
8.48.8- / 100در سالهاى جنگ جهانى اول در کشور تومانیا ، سربازى به نام « چارلى » ( چاپلین ) بر اثر سانحه ى سقوط هواپیما حافظه اش را از دست میدهد. او وقتى چشم باز میکند خود را در یک آسایشگاه روانى مییابد و پس از مدتى که طى آن حاکمیت کشور به دست دیکتاتورى به نام « هینکل » ( چاپلین ) افتاده ، از آن جا مرخص میشود و به …
-
#28
8.49.181 / 100برده ای با کمک مربی خود آموزش میبیند برای اینکه همسر خود را از دست مزرعه داری در می سی سی پی نجات دهد تا اینکه ...
-
#29
8.49.295 / 100صدها سال است که انسان ها کره ي زمين را به دليل آلودگي ترک کرده اند و روباتي به نام «والي» هم چنان به کار زباله جمع کردن مشغول است. تا اين که از طرف انسان ها روباتي به نام «ايو» به کره ي زمين فرستاده مي شود تا امکان بازگشت تمدن بشري به زمين را بررسي کند. خيلي زود «ايو» به نتيجه ي مورد نظر دست پيدا مي کند و پس از چندي به سفينه ي فضايي حامل انسان ها برگردانده مي شود. اما «والي» نيز که به «ايو» دل باخته به دنبال او به راه مي افتد...
-
#30
8.4981 / 100داستان انیمیشن درباه ی پسرک نوجوان ۱۲ ساله ای است که در پی حادثه ی خانواده ی خود را از دست می دهد و او در تلاش است تا بتوانند به هر طریقی دوباره آن ها را ببیند او به همین خاطر ماجرا های هیجان انگیزی در طی مسیر رخ می دهد که ….
-
#31
8.38.179 / 100«جو کابوت» مافيايي (تيرني) و پسرش، «نايس گاي ادي» (پن)، شش نفر گنگستر را استخدام مي کنند تا به يک صرافي الماس دستبرد بزنند. براي سارق ها ـ که هيچ يک، ديگري را نمي شناسد ـ اسم مستعار انتخاب شده: «آقاي سفيد» (کايتل)، «آقاي نارنجي» (رات)، «آقاي بور» (مدسن)، «آقاي صورتي» (بوشمي)، «آقاي آبي» (بانکر) و «آقاي قهوه اي» (تارانتينو). اما سرقت با مشکل مواجه مي شود...
-
#32
8.49- / 100داستان فیلم بر اساس زندگی ماهاویر سینگ پوگات یک کشتیگیر قدیمی میباشد ، که مربی فرزندانش برای شرکت در مسابقات قهرمانی کشتی کشور هند میشود و…
-
#33
2000 | زمان 102 دقیقه | درام8.38.568 / 100«هری» (لتو) و دوست صمیمی اش «تایرون» (وینز)، معتادان فقیری هستند که در کانی آیلند نیویورک زندگی می کنند. «هری» رؤیای فروش نیم کیلو هرویین را در سر می پروراند تا با پول آن بتواند به اتفاق دوست معتاد دیگرش «ماریون»(کانلی)، بوتیک لباسی باز کند...…
-
#34
8.49.4- / 100پسری 8 ساله که همواره به عنوان شاگردی تنبل شناخته شده، توسط معلم هنرش درهای جدیدی به رویش باز می شود…
-
#35
8.38.5100 / 100یک مرد غیر معتدل به نام «توماس ادوارد لورنس» که با عنوانهای مختلفی لقب گرفته است، از قهرمان گرفته تا شارلاتان و سادیسمی، خود را جای یک سرباز گمنام میزند و برای جستجوی افتخار به سمت بیابانهای عربستان میرود...
-
#36
8.38.389 / 100«جول» که آدمیخجالتی و تا حدی ساده است، در یک مسافرت ساحلی با دو نفر از دوستانش، با «کلمنتاین» که دختری کمفکر و پرانرژی است آشنا میشود. بعد از مدتی این دوستی به پایان میرسد و کلمنتاین دست به یک عمل پاکسازی حافظه از طریق شرکت لاکونا میزند. بعد از پاکسازی، وقتی جول او را میبیند و متوجه میشود که کلمنتاین او را از حافظه و خاطرات خود پاک کرده است، تصمیم میگیرد تا او نیز کلمنتاین را از خاطرات خود پاک کند. اما در میانهی راه پاکسازی و در حالت یادآوری خاطرات، متوجه میشود که مایل به این کار نیست و سعی در منحرفکردن مسیر پاکسازی میکند…
-
#37
8.48.867 / 100سه دانشجوی احمق در یکی از بهترین کالج های هند اتاقی دارند. هر سه در خوابگاه از آن استفاده می کنند که یکی از آن ها عکاس حیات وحش است و به دنبال یافتن دوست گمشده خود راهی سفر شده و در طول این سفر با حوادثی رو به رو می شوند...
-
#38
8.38.394 / 100تراویس بیکل جوانی است که دچار بیخوابی است به همین دلیل تصمیم میگیرد تا شبها به عنوان راننده تاکسی در خیابانهای نیویورک مشغول به کار شود. اما شبهای نیویورک مکان خوشایندی برای گذراندن زمان نیست، چرا که خیابان مملو است از بدکارهها، معتادین و انواع انسانهای رنگینپوستی که به خاطر تعلق داشتن به طبقات پایین جامعه راهی جز توسل به بزهکاری ندارند. در این میان تراویس با دختری آشنا میشود که در یک آژانس خصوصی کار میکند اما به دلیل منزوی بودن تراویس رابطهشان راه به جایی نمیبرد. تراویس تصمیم نهایی را میگیرد و عزم خود را جزم میکند تا مانند باران خیابانهای نیویورک را از فساد و آلودگی بشوید...
-
#39
8.38.169 / 100کلنل هانس لاندا یک فرد نازی و به شدت یهود ستیز است. او به دلیل دشمنیاش با یهودیان لقب شکارچی یهودی دارد. آلدو یهودی و سردستهی گروه حرامزداهها است. این گروه بسیار خشن است و روی پیشانی قربانیانش سواستیکا حک میکند. هدفشان کشتن نازیها و در نهایت کشتن هیتلر است ...
-
#40
8.39- / 100«چارلى» ( چاپلین )، شیشه بر دوره گرد، با پسربچه اى ( کوگان ) که مادرش او را رها کرده زندگى میکند. پسر بچه، شیشه ى پنجره هاى خانه ها و مغازه هاى مردم را با پرتاب سنگ میشکند و براى ناپدرى خود کار جور میکند.
-
#41
1997 | زمان 126 دقیقه | درام8.37.970 / 100«ویل هانتینگ» (دیمن) مستخدم بیست ساله ی انستیتوی تکنولوژی ماساچوستس، ذهنی فوق العاده خلاق دارد و «پروفسور لامبو» (اسکارسگارد) استاد ریاضیات کالج، به نبوغ او در ریاضی پی می برد. حالا چون «ویل» زندگی پر دردسری دارد پروفسور با دوست قدیمی خود، روان پزشکی به نام «شان مگوایر» (ویلیامز) تماس می گیرد و «ویل» را نزد او می فرستد …
-
#42
8.38.555 / 100یک بوکسور قوی و بی پروا برای به دست آوردن یک الماس دست به کارهای کثیفی می زند…
-
#43
8.3965 / 100«تونی مونتانا» (ال پاچینو) مهاجر کوبایی که به امریکا امده است با دوستش «منی» (استیون بائور) وارد دسته های مافیایی قاچاق مواد مخدر می شوند. او عاشق «الویرا» (میشل فایفر)، دوست دختر رئیسش می شود. او به سرعت به قدرت می رسد و رئیسش را از سر راه کنار می زند. پس از ازدواج با الویرا با وارد کردن مستقیم کوکائین از کوبا یک امپراطوری بنا می کند...
-
#44
8.29.388 / 100انیمیشن درمورد پیرمردی است که در شهری بزرگ زندگی میکند و از کل جامعه فاصله گرفته است و در تنهایی به سر می برد. خانه ی کوچک او در میان آسمان خراش هایی است که هر روز بلندتر می شوند و اکنون شهرداری میخواهد خانه ی او را تخریب کند و تخلیه کند. اما پیرمرد حاضر نیست خانه اش را به هیچ وجه ترک کند به همین علت با هزاران بادکنک که به خانه اش وصل کرده است به پرواز در می آید تا سفر پر ماجرایی را آغاز کند. اما بر حسب اتفاق پسر شش ساله ی همسایه نیز با او همراه می شود و آنها در سفری به جنگل ها و طبیعت دور افتاده ماجراهای جالبی را تجربه می کنند و …
-
#45
8.29.398 / 100جک لمون و تونی کرتیس که دو نوازدهٔ تهی دست هستند به طور تصادفی شاهد تصفیه حساب گانگسترها و کشتار روز سن والتین هستند. آنها برای فرار از دست گانگسترها لباس زنانه میپوشند و خود را جای ۲ نوازندهٔ ساکسیفون و بیس جا میزنند و در این راه هر دوی آنها عاشق مرلین مونرو که یکی از نوازندگان این گروه است میشوند و رقابت جالبی بینشان شکل میگیرد.
-
#46
8.28.582 / 100جنگ جهانی دوم است و ارتش روسیه توانسته تا ۱۲ کیلومتری برلین نفوذ کرده و آنجا را محاصره کند. اختلاف بین افسران آلمانی بالا گرفته و تعدادی از آنها قصد ترک برلین را دارند و عده ای دیگر به او وفادارند و قصد ماندن در برلین را دارند .عده ای از افسران به هیتلر پیشنهاد ترک برلین را میدهند که او قبول نمی کند و قصد مقابله با روس ها را دارد و این در حالیست که روس ها هر لحظه به شهر نزدیک میشوند. نقشه های هیتلر برای حفظ برلین با شکست مواجه میشود… ( این فیلم چند روز پایانی حکومت هیتلر را نشان میدهد )
-
#47
8.28.776 / 100«نيل مکالي» (دنيرو)، سارقي است که تخصصش انجام سرقت هاي بزرگ و پرخطر مثل حمله به بانک و وسايل نقليه ي مخصوص حمل و نقل پول و اوراق بهادار است. «وينسنت هانا» (پاچينو) نيز کارآگاهي است لس آنجلسي که مصمم است او را به دام بيندازد...
-
#48
8.38.677 / 100پسر نوجوانی به نام علی کفشهای خواهرش را گم میکند. از آنجایی که زهرا خواهر علی کفش دیگری ندارد و پدر کارگر آن ها هم توانایی مالی خرید کفش نو را ندارد، قرار میگذارند که صبح زهرا کتانی علی را بپوش و به مدرسه بروردد و زود برگرد که ظهر علی بتواند با کتانی به مدرسه برود. با وجود تلاشی که زهرا برای بهموقع رساندن کفشها میکند، اما علی هر روز دیر به مدرسه میرسد تا این که…
-
#49
8.29- / 100ترمپ ( چارلی چاپلین ) برای پیدا کردن طلا به کلوندیک می رود ولی چیزای زیادی می بیند که …
-
#50
8.27.788 / 100سه بیلبوردهای خارج افول، میسوری یک درام تیره کمیک از برنده جایزه اسکار مارتین مکدونا (در بروژ) است. پس از ماه ها بدون مقصر در پرونده قتل دخترش گذشت، ...