در اولین روز ماه رمضان، حسن به ایستگاه قطاری در وسط بیابان آناتولی میرسد. او همسر جوان و دختر کوچکش را همراه خود دارد. او شنیده است که جامعه کوچک اطراف این ایستگاه به یک امام نیاز دارد تا در ماه رمضان نماز را رهبری کند و به کودکان قرآن بیاموزد.
راشل جوان راز وحشتناکی دارد. او می تواند ارواح شیطانی را در درون دیگران ببیند. پس از مشاهده قتل وحشیانه مادرش، او و پدرش به شهری کوچک نقل مکان میکنند تا تکههای شکسته زندگیشان را دوباره جمع کنند...
پدری بعد از اینکه برای پسرش در یک معامله مواد مخدر پاپوش دوخته شده و به زندان می افتد، برای آزاد کردن وی قبول می کند تا به عنوان یک مامور مخفی با نیروی مبارزه با مواد مخدر همکاری کند و…
چطور بودی؟ نامه تاکشی هر ماه یک نامه به برادر کوچکترش، نائوکی، تحویل داده می شود. تاکشی به خاطر جنایتی که برای نجات برادرش مرتکب شده بود در حال گذراندن حبس ابد است. اما عواقب جنایت به نائوکی گسترش می یابد و نائوکی که به عنوان "برادر قاتل" شناخته می شود...
درام گروهی درباره گفتگوهایی که در یک اغذیه فروشی و مشروب فروشی شنیده می شود: دو شطرنج باز درام های در حال رخ دادن را می بینند، یک زوج در یک قرار ناخوشایند ناخوشایند، یک ازدواج در حال فروپاشی، و طرفداران فیلم نوآر که فکر می کنند شاهد یک قتل واقعی هستند.
آلیس و لستر به شهر جدیدی نقل مکان می کنند، جایی که پدرشان یک فروشگاه موسیقی خریده است. آلیس از کلاس ششم شروع می کند و به باشگاه تئاتر می پیوندد، به این امید که شاهزاده خانم موزیکال باشد...
دوستان صمیمی مل (لیست پیتون) و جولز (کامرون گودمن) در حال بازگشت از تعطیلات در مکزیک هستند که سوار یک شاتل فرودگاهی در ایالات متحده می شوند. آنجاست که آنها به دو مرد جوان و یک مدیر بازرگانی مسنتر میپیوندند تا سفری کوتاه به خانه داشته باشند. اما ...
یک نوازنده درام که عاشق راک اند رول است، تصمیم ناگهانی می گیرد تا به دنبال علاقه اش، نوازنده کلاسیک شدن، به مدرسه موسیقی برود. به محض رسیدن، او به ارکستر می پیوندد تا به او نزدیک شود...
آنها با قاطعیت می گویند که تمام هیپی های دهه 60 در نهایت چیزی جز بانکدار نشدند. در میان ژاپنی که در دهه 1960 احیا شده بود، چهار مرد جوان آرزو دارند به ترتیب خواننده، نقاش، نویسنده و نویسنده کتاب های مصور شوند...
یک مرد جوان ناامید، در حال فرار از یک فروشنده خطرناک مواد مخدر، سال ها پس از یک تراژدی خانوادگی که آنها را از هم دور کرد، به نزد مادرش باز می گردد تا پنهان شود...
هنگامی که پیکاچو توسط میو بازیگوش به درخت آغازها برده می شود، آش کچام و دوستانش توسط لوکاریو، یک پوکمون آواره زمان که به دنبال پاسخی در مورد خیانت اربابش است، به درخت هدایت می شوند...
در آخرین روز قبل از اینکه آکیرا دانشآموز دوم دبیرستان به توکیو نقل مکان کند تا به مدرسه دیگری بپیوندد، یک چهارضلعی عشقی عجیب بین همکلاسیهای قدیمیاش نائو، گاکو، تاماکی و او شکل میگیرد که باید در یک دوئل تیراندازی با کمان حل شود...