یک دختر در خانه خانوادگی خود شیطانی را آزار می دهد. چندین اتفاق بد در اطراف خانه و اعضای خانواده اش رخ می دهد. یک شخصیت قدیمی برمی خیزد و سعی می کند خانواده را از سرنوشت محکوم خود نجات دهد...
یک قاتل زنجیره ای مرتباً صحنه های جنایی را خلق می کند که در همه جا به طرز مسخره ای با رنگ ، مارک و شعر تزئین شده است. این تیم با استفاده از روش ها حل مرموزترین پرونده قتل کشور را آغاز کردند.
مردی از کما بیدار می شود و در میابد که شخصی دیگر هویت او را دزدیده و اکنون هیچکس، حتی همسر خودش حرفش را باور نمی کند. او قصد دارد به کمک زنی جوان، هویت خود را اثبات کند...
سلطان محمد دوم، بعد از مرگ پدرش مراد دوم، پادشاهی عثمانی را بدست می آورد. او بعد از شکست دادن دشمنان داخلی و خارجی، برای تکمیل فتوحاتش، تصمیم می گیرد شهر قسطنطنیه، پایتخت بیزانس را تصاحب کند ...
در ادامه قسمت های قبلی این بار رجب ایودیک مربی گری تیم بچه های محله را که در تنها زمین خاکی خالی محله که خود رجب هم از کودکی در آنجا فوتبال بازی می کرد را به عهده گرفته است. در همین حال او در می یابد که این زمین قرار است به یک پیمان کار فروخته شود...
قسمت دوم از سری فیلم های «رجب ایودیک». داستان فیلم هیچ ربطی به قسمت قبلی ندارد. موضوع این فیلم در مورد مادر بزرگ پیر رجب است که سعی دارد به نحوی این پسر را آدم کند...
داستان در مورد زندگی زنی به نام “گرترود بل” (نیکول کیدمن) مسافر، نویسنده، باستان شناس، اکسپلورر، نقشه کش، و وابسته سیاسی به امپراتوری بریتانیا در آغاز قرن بیستم می باشد. گرترود بل، (Gertrude Bell) زاده ۱۴ ژوئیه ۱۸۶۸ در کانتی دورهم انگلستان، درگذشته ۱۲ ژوئیه ۱۹۲۶ در بغداد، مشاور سیاسی، کوهنورد و جهانگرد کاوشگر در رشته های تاریخ و باستان شناسی بود ولی در عین حال از زبده ترین و کارآمد ترین ماموران «سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا» (SIS) در زمان خود، به ویژه در دوران جنگ جهانی اول محسوب میشد…
داستان فیلم در باره ۴ جوان خلافکار برلینی است که درون یک کلوپ رقص متوجه یک دختر جوان اسپانیایی به اسم ویکتوریا می شوند و در حین بازیگوشیهای مستانه از او می خواهند به شبگردی شان در برلین بپیوندد...
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 42 جایزه و نامزد دریافت 58 جایزه دیگر.
این فیلم در مورد چند دختر در یک دهکده در شمال ترکیه است . آنها که در راه مسیر برگشت از مدرسه به خانه با چند پسر بازی میکنند ، نمیدانند که در حال انجام یک گناه بزرگ هستند . کم کم خانه برای آنها تبدیل به زندان میشود و به جای رفتن به مدرسه معلم سرخانه برای آنها میگیرند و خانواده تصمیم میگیرد که آنها را مجبور به ازدواج های از پیش تایین شده کند ، اما آنها بازهم با وجود اینکه آزادیشان صلب شده است ، یک راهی برای زندگی پیدا میکنند...
کهنه سرباز جنگ افغانستان "توماس" که با رسوایی از خدمت مرخص شده است، به خانه خود در جریکو باز می گردد. "علی"، یک آلمانی ترک تبار که مالک بارهای زنجیره ای است، او را به عنوان راننده استخدام می کند. در این هنگام او را "لائورا"، همسر زیبا و جوان رئیسش آشنا می شود و...
داستان فیلم در مورد مردی بنام «رجب» است که سعی دارد دختری را که در دوران کودکی دوستش داشته را تحت تاثیر قرار دهد. گرچه ممکن است داستان این فیلم عاشقانه بنظر برسد، اما عاشقانه نیست...
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 42 جایزه و نامزد دریافت 53 جایزه دیگر.
ویل ترنر و الیزابت سوان که قصد دارند بزودی با هم ازدواج کنند بجرم کمک به کاپیتان جک اسپارو برای فرار از دست قانون بازداشت می شوند. لرد کاتر که دستور این بازداشت را داده به ویل و الیزابت می گوید اگر آنها به او کمک کنند تا جک را پیدا کرده و قطب نمای جادویی اش را از او بگیرد، آنها را مجازات نخواهد کرد...
زمانی که ولاد متوجه یک تهدید خارجی علیه قبلیه و خانواده اش می گردد، تصمیم می گیرد با نیروهای ماورای طبیعی معامله ای انجام دهد که سرانجام سیاهی به همراه دارد...
"سدیک" جوانی سرکش است که در دانشگاه به فعالیتهای سیاسی مشغول بوده و تبدیل به یک خبرنگار جناه چپ در دهه 70 می شود در حالی که پدرش دوست داشته او مهندس کشاورزی شده و کنترل مزرعه خانوادگی شان را به عهده بگیرد.در صبح 12 سپتامبر سال 1980 وقتی کشور درگیر یک کودتا است آنها نمی توانند خود را به بیمارستان و پزشک برسانند و...
زمانی که رجب در سوگواری از دست دادن دوستش "عیصمت" است، متوجه میشود که عیصمت یک قرار داده نا تمام برای حمل یک گروه ورزشکار به خارج از کشور برای رقابت های ورزشی المپیک بر جای گذاشته است ، رجب نیز با نوراله به وسیله ی اتوبوس عیصمت راهی جاده می شوند ، در حین سفر رجب پیشنهاد ناهار به ورزشکاران را می دهد ولی داخل رستوران به سرآشپز طبق دستور غذایی خودش پیشنهاد میکند که روغن موتور به غذا اضافه کند و اینگونه است که ورزشکاران بعد از خوردن لوبیا مسموم میشوند و رجب پس از متوجه شدن این موضوع تصمیم میگیرد با گروه خودش به جای آن ها وارد مسابقات بشود...
عینور ، یک زن آلمانی ترک تبار ، در برابر مخالفت خانواده اش برای یک زندگی آزاد و خودمختار تصمیم می گیرد. برادرانش او را توهین و تهدید می کنند ، تا اینکه سرانجام او بزرگترین برادرش را به پلیس معرفی می کند...
الا در کودکی به خاطر بیماری که دچارش میشه کر و لال و کور میشه و تا ۸ سالگیش بدون اینکه چیزی از زندگی بفهمه زندگی میکنه . در این راه با استاد ماهری که دختر خودش رو به خاطر همین بیماری و وضعیت ار دست داده آشنا میشه مبارزه اش با زندگی هم شروع میشه...