مالکوم ترنر که کارشناس تغییر چهره در اف.بی.آی است اکنون با شری ازدواج کرده و به یک کار دفتری در اداره اشتغال دارد . آنها در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند که در همین زمان یکی از روسای ترنر بقتل میرسد و او مجدداً وارد صحنه میشود . متهم اول این پرونده تاجری به اسم تام فولر است که صاحب زن و سه فرزند میباشد . مالکوم تصمیم میگیرد با استفاده از لباس و کلاه گیس مادر بزرگ و در قالب یک پرستار بچه ، وارد خانه فولر شود . به این ترتیب مالکوم موفق میشود پی به توطئه ای برزگ ببرد که توسط فولر در دست اجراست و تصمیم میگیرد آنرا بر ملا کند . این در حالیست که روسای او از عملکردش دل خوشی ندارند و شری نیز به اعمال او مشکوک شده و فکر میکند او با زن دیگری رابطه دارد …..
استرالیا، دهه ی ۱۸۸۰٫ «برادران برنز» به دلیل جنایت و اذیت و آزار مردم از دست قانون فراری هستند. تا این که دو تن از برادرها به نام های «چارلی» (پیرس) و «میکی» (ویلسن) دستگیر می شوند. پلیس بریتانیایی، «سروان استنلی» (وینستون) به «چارلی» پیشنهاد می کند که اگر بتواند برادر سوم، «آرتور» (هیوستن)، را بیابد و بکشد، حاضر است «چارلی» و «میکی» را از مجازات برهاند و
وقتي زندانباني به نام «شان پورتر» (راک) پيشنهاد تشکيل يک تيم فوتبال امريکايي را در زندان کيل پاتريک ارائه مي دهد، با شک و ترديد و مقاومت مقامات ارشد زندان روبه رو مي شود؛ ولي او مي خواهد ثابت کند که حتي بزهکاران سفت و سخت نيز مي توانند آينده ي خوبي براي خود دست و پا کنند...
بهترین پلیس مخفی شیکاگو به تازگی اتهماتی به وی وارد شده و دشمنانی نیز دارد در این میان از مرگ اخیر همسر خود سرخورده شده است،درگیر ماجرای قتل یک افسر پلیس شده و می کوشد بیگناهی اش را اثبات کند ولی…
برنامه ی محبوب رادیویی «هم راهان خانه ای در علفزار» که هر شنبه شب در سالن معروف فیتس جرالد در سینت پل مینه سوتا به طور زنده اجرا و پخش می شد و (با چهار میلیون نفر شنونده) مردم را سرگرم می کرد، با آخرین بار روی آنتن می رود…
1 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 21 جایزه و نامزد دریافت 27 جایزه دیگر.
مردی که در کار خرید و فروش کارهای هنری است، برای دیدن بستگانش از شیکاگو به کاریلونای شمالی می رود، و طولی نمی کشد که آرامش خانه ی آن ها را بر هم میزند...
"ایوان" کشیشی در کلیسای یک روستا است. او انسان عجیبی است. دنیا را با عینک خوشبینی می بیند و معتقد است با شیطان در حال جنگ است. "آدام" یک آدمسرسخت است که به کلیسا برای انجام خدمات اجتماعی محکوم می شود. او به خود قول می دهد که ایمان "ایوان" را در هم بشکند...
3 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 20 جایزه و نامزد دریافت 41 جایزه دیگر.
«سام» یک دانش آموز دبیرستانی است که پدرش به مناسبت فارغ التحصیلی برای او یک اتومبیل کامروی دست دوم خریده است. سام از این موضوع بسیار خوشحال است اما در ادامه متوجه می شود اتومبیل او در واقع یک روبات تغییر شکل دهنده به نام «بامبلی» است که به یک گونه از روباتهای فرا زمینی به اسم «اتوبوت» تعلق دارد...
نایونگ دخترِ جوونی ـه که از مادرش و کارای خجالت آورش خسته شده و برای فرار از این اوضاع تصمیم میگره چند روزی به سفر بره ولیبه خاطر پدرش که خونه رو ترک کرده نمیتونه به سفر بره و مجبور میشه دنبال پدرش بگرده که و برای اینکار به زادگاه پدر و مادرش میرهو در اونجا طی یک اتفاقی به زمان ۲۰ سالگی مادرش سفر میکنه و …
براندون (متیو مک کنکاگی) یک بازیکن معروف فوتبال آمریکایی، ولی در یکی از مسابقات مصدومیت شدیدی سراغش می آید و مجبور به خانه نشینی میگردد. براندون تصمیم میگرد که در بنگاه شرط بندی مشغول به کار شود. از آنجا که او خود یک ورزشکار تمام عیار بوده است بیشتر پیش بینی هایش درست از آب در می آید تا جایی که نظر والتر (آل پاچینو) رئیس یکی از بزرگترین بنگاههای شرط بندی را در نیویورک به خود جلب میکند و آینده جدیدی را رو در روی خود می بیند...
این داستان زندگینامهای -که آنچنان معتبر نیست- مربوط به جین آستین، پیش از مشهور شدنش و روابط عاشقانهاش با یک مرد ایرلندی است که احتمال میرود منبع الهام آستین برای خلق رمانهای مشهور آیندهاش باشد.
در سال ۱۸۴۸، یک بانک تصمیم دارد یک ریل راه آهن سرتاسر مکزیک بکشد، از این رو شروع می کند به خریدن بانکهای کوچک و زمینهای کشاورزی بدهکاری که بر سر راه هستند. مامور بانک، ظالمی بنام «جکسون» است. دو زن تصمیم می گیرند جلوی این بی عدالتی را بگیرند، «ماریا» (پنلوپ کروز) دختر زمخت و بی سواد یک مزرعهدار، و «سارا» (سلما هایک)، دختر تحصیل کردهی صاحب بانک. ماریا و سارا جهت فراهم کردن پول برای مردم بی خانهمان و گرفتن انتقام، شروع به سرقت از بانکها می کنند. اما جکسون و افرادش نیز بیکار نمی نشینند و…
لیز، کریستی و بن سه دوست دانشجو برای گذراندن تعطیلات به پارک ملی ولف کریگ می روند تا محل سقوط یک شهاب سنگ عظیم را از نزدیک ببینند ؛ ولی در بازگشت متوجه می شوند که اتومبیل شان خراب شده و دچار دردسری بزرگ می شوند …
هلن گریس به همراه پسران دوقلویش جارد و سیمون و دختر بزرگش مالوری به خانه ای قدیمی در املاک اسپایدرویک ، متعلق به عمه لوسیندا نقل مکان می کنند. در شب اول اقامت شان در خانه ی جدید ، مالوری پشت دیواری کاذب یک آسانسور کوچک و یک کلید عجیب پیدا می کند. جارد با استفاده از آسانسور و کلید به اتاقی مخفی راه پیدا می کند که متعلق به صاحب قدیمی خانه ، آرتور اسپایدرویک است و…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 5 جایزه و نامزد دریافت 29 جایزه دیگر.
سال 1585. در انگلستان اغلب مردم کاتوليک هستند و ملکه پروتستان، «اليزابت» (بلانشت)، با مشکلات بسياري روبه رو است. به خصوص که پادشاه کاتوليک اسپانيا، «فيليپ دوم» مي کوشد تا يک کاتوليک، يعني «مري»، ملکه اسکاتلند (مورتن) را که جاي او به قدرت برساند. از طرف ديگر مشاوران «اليزابت» از جمله «ويليام والسينگام» (راش) فشار مي آورند که او هر چه زودتر ازدواج کند...
ویلبور، خوکی است که ترس از این دارد در آخر کار ممکن است جای او روی میز غذاخوری انسان ها باشد . او سعی میکند با کمک دوست عنکبوتش شارلوت از این اتفاق جلوگیری کند...
خداوند (فريمن) بر «اوان باکستر» (کارل)، نماينده ي کنگره ي امريکا ظاهر مي شود و به او فرمان مي دهد که براي آمادگي در مقابل سيلي عظيم که در پيش است يک کشتي بزرگ بسازد...