به دنیای هولناک «قصههای بلک منور» قدم بگذارید؛ فیلمی که از قرن چهاردهم میلادی شروع میشود و تا پایان جهان، پیوند ناگسستنی یک خانواده را با مرگ روایت میکند.
در این داستان، تابستانی ایدهآل در یک کمپ منزوی، به وحشتی خونین مبدل میشود. مشاوران کمپ توسط قاتلی ناشناس شکار میشوند و راز این قتلها بسیار تاریکتر از حد تصور است. این ماجرا مملو از خشونت و درامی است که حتی از خود قاتل نیز ترسناکتر است.
طوفانی مهیب به خانه رز آسیب میزند. او ناچار میشود برای یافتن کمک به شهر برود و از یک سقّاف که به او اعتماد ندارد، یاری بگیرد. در این میان، گذشتهاش با مرور زندگی همسرش از طریق یک ضبطصوت قدیمی، دوباره در ذهنش جان میگیرد.
اژدهایِ اندرِ شرور، مسیرِ ویرانی را در پیش میگیرد و دختری جوان و گروهی از ماجراجویانِ غیرمنتظره را بر آن میدارد تا برای نجاتِ دنیایِ رو به رویی، دست به کار شوند.
زندگی یک نوجوان دستخوش تغییرات اساسی میشود، زمانی که او پی میبرد داییاش مظنون به قتلهای زنجیرهای است. این کشف او را ناگزیر میکند تا با حقایق تلخی درباره فرزندخواندگیاش و سرنوشت مادر واقعیاش مواجه شود. وقایع این داستان در کانزاسسیتی و ایلینوی رخ میدهد.
در سال ۲۰۶۳، در اوج ناامیدی برای یافتن راهحلی جهت نجات بشریت از یک جنگ مقدس جهانی، نهادهای حاکم بر جهان یک تورنمنت هنرهای رزمی خشن را برگزار میکنند تا قهرمانی را مشخص کنند که اعتقاد او بر بشریت حکومت کند و صلح را برای آینده بازگرداند.
راب فورد در سال ۲۰۱۰ با پیروزی غیرمنتظره در انتخابات شهرداری تورنتو، منتقدان را غافلگیر کرد. اما دوران مسئولیت او با رسواییهای فزاینده و اتهامات مواد مخدر به آشوب کشیده شد و مورد توجه گسترده رسانههای جهانی قرار گرفت.
زمانی که یک داستان قدیمی و افسانهای که دور آتش تعریف میشد، به واقعیت تبدیل میشود، گروهی از کمپینگکنندگان رازی عمیق را کشف میکنند که وجود خودشان را زیر سؤال میبرد.
مسابقات North West 200 که هر ماه مه در ایرلند شمالی برگزار میشود، یکی از سریعترین و خطرناکترین رویدادهای موتورسواری جادهای در جهان است. حدود ۱۰۰ موتورسوار از سراسر دنیا در این مسابقات شرکت میکنند و با سرعتهای بیش از ۳۲۰ کیلومتر بر ساعت در جادههای عمومی بسته شده مسابقه میدهند و با خطرات جانی روبرو میشوند.
یک گروه دخترانه کی-پاپ که شهرتی جهانی دارند، در عین حال که زندگی پر زرق و برق خود را در کانون توجه حفظ میکنند، به صورت مخفیانه به عنوان شکارچی اهریمن فعالیت کرده و تعادلی بین این دو وجه از زندگیشان برقرار میکنند.
کیت که در منطقهی دنج و خوشمنظرهی "اکو ولی" زندگی میکند، علاوه بر نگهداری و آموزش اسبها، با یک غم بزرگ شخصی هم دست و پنجه نرم میکند. یک روز، دخترش، کلر، سراسیمه، لرزان و در حالی که لباسهایش آغشته به خون غریبهای است، ناگهان مقابل خانهی او ظاهر میشود.
کریس چانی، زندانی سابق که به تازگی آزاد شده، دست به اقدامی بسیار خطرناک میزند: او الیسا، دختر ویسنته، گانگستر بانفوذ را میرباید. این اقدام، کریس و الیسا را در مسیری پرخطر قرار میدهد، چرا که "اِل کوروو"، قاتلی روانپریش که در پی انتقام از خانواده ویسنته است، آنها را تعقیب میکند.
لیارا به ایتالیا سفر میکند و بدون برنامهریزی قبلی، ویلایی را که محل آشنایی والدینش بوده است، خریداری میکند. او خیلی زود درمییابد که از عهده مدیریت و بازسازی این ملک برنمیآید. بنابراین، مجبور میشود از یک وکیل که اکنون به حرفه تعمیرکاری مشغول است، برای کمک در نوسازی ویلا یاری بخواهد.
این سفر، بینندگان را به اعماق ذهن پیرو و لارا میبرد، جایی که خودهای درونی آنها به چالش کشیده میشوند. در این میان، افکار پنهان و کشمکشهای درونی که جهتدهنده انتخابهای ما هستند، هویدا میگردند.
استفانی، دانشجویی که از یک کابوس خشونت آمیز تکراری رنج می برد، به خانه برمی گردد تا تنها کسی را که ممکن است بتواند این چرخه را بشکند و خانواده اش را از مرگ وحشتناکی که ناگزیر در انتظار همه آنهاست، نجات دهد، پیدا کند.