مردي بي روح و سردمزاج به نام «جي» (رايلنس)، ملاقات هاي هفتگي با بازيگري آماتور به نام «کلر» (فاکس) دارد. تا اين که يک روز «جي»، «کلر» را تعقيب مي کند و مي بيند که مرد زندگي او، «اندي» (اسپال)، فردي سرزنده و خوش شرب است. «جي» خود را به «اندي» نزديک مي کند و با او دوست مي شود...
فیلم داستان "جودی" مردی بیکار و سیاه پوست میباشد که به مدت چندین سال با مادر خودش زندگی می کند در حالیکه فرزندی هم دارد.از طرفی او با دو زن ارتباط دارد،یکی مادر فرزند خود و دیگری زنی که به تازگی به او علاقه مند شده...
اولین فیلم بلند یاناگیماچی درباره مرد جوانی است که نقشه محلهای را میسازد که در آن روزنامهها را تحویل میدهد. او یک پرونده در مورد هر خانواده نگه می دارد، عادات آنها را ثبت می کند و میزان نفرت او از آنها را رتبه بندی می کند...
1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 17 جایزه و نامزد دریافت 21 جایزه دیگر.
«اريکا» (هوپر) استاد کهنه کار پيانو، در يکي از کنسرواتوارهاي معروف وين تدريس مي کند. او شوهر نکرده و نامزدي هم ندارد. اما روزي پي مي برد يکي از دانشجوهاي با استعدادش به نام «والتر» (ماژيمل) به او علاقه مند شده و شخصيت سرد و خشکش، اصلا آن جوان را پس نزده است...
یک مرد جوان ناتوان از پیشرفت سعی میکند به کاری که پدرش در برقراری ارتباط با موجودات فرازمینی از فضا انجام میداد ادامه دهد، که منجر به چیزی معجزهآسا و شگفتانگیز میشود...
وقتی یک هدیه غیرمنتظره اعترافات دردناک و رازهای پنهان گذشته را آشکار می کند، یک مهمانی برای جشن سالگرد ازدواج یک زوج به سرعت به جای دیگری کشیده می شود ...
استانی از رابطه پر از چالش و فراز و نشیب بین یک تهیه کننده زن ویدئو و یک صاحب گالری که در تار و پود توهمات خود گرفتار شدهاند. ترانهای تلخ و شیرین از عشق و دلدادگی در دنیای مدرن....
یک راهبه سابق که تبدیل به یک پروفایلر جنایی شده است، برای تحقیق در مورد قتلهای آیینی وحشتناک دو زن میانسال فراخوانده میشود. با بازی فیونا شاو، چیویتل اجیوفور و کالین سالمون.
یک پرستار با یکی از دوستانش مکالمه تلفن همراهی را که دزدی از بانک را توصیف می کند، استراق سمع می کند. سپس او و دوستش توطئه می کنند تا از دزدان برای دو میلیون دلار باج گیری کنند...
«کريستوفر مارشال» (فاينز) مردي با تربيت اشرافي است که خيال دارد سناتور شود. او يک روز در هتل با «ماريزا ونچورا» (لوپز)، خدمتکاري که لباس زن ثروتمندي را به تن کرده، روبه رو مي شود و به او دل مي بازد. در حالي که «ماريزا» همان زني نيست که «کريستوفر» تصور مي کند...