این فیلم داستان یک خانواده مکزیکی-آمریکایی را دنبال میکند که اخیراً ارتباط خود را با یکدیگر و ریشههایشان از دست دادهاند، در حالی که سفری جادهای حماسی را آغاز میکنند که بلافاصله به شکلی خندهدار اشتباه پیش میرود.
قاضی بازنشستهای که بر اثر سکته مغزی، توانایی حرکتی خود را از دست داده و در یک آسایشگاه سالمندان منزوی بستری است، ناچار میشود تا نقشهای شوم را خنثی کند. یک بیمار روانی سالخورده با استفاده از عروسکی کودکانه، ساکنان آسایشگاه را مورد آزار و اذیت قرار داده و جانشان را به خطر میاندازد.
نانا، زنی جوان، مهربان و زیبا، از یک کشتار جمعی خشونت آمیز ضد کمونیستی جان سالم به در می برد. پس از آن، او به عنوان همسر دوم یک مرد ثروتمند سوندانی زندگی مرفهی دارد، اما گذشته او همچنان در رویاهایش او را آزار می دهد.
داستان دربارهی زنی به نام برنیس است که پس از مرگ مادرش به زادگاهش بازمیگردد و در آنجا با گذشتهی تاریک کودکیاش و نیروهای شیطانی ماوراءالطبیعهای مواجه میشود.
یک آدمکش حرفهای، که برای از بین بردن اهداف خود به هر روشی متوسل میشود، از مادربزرگی که نوهاش را در یک آتشسوزی مشکوک از دست داده، درخواستی دریافت میکند.
خانوادهای ایرلندی که به کار چوپانی مشغولند، از جنبههای مختلفی درگیر نبرد میشوند: کشمکشهای درونی، دشمنی و کینه بین اعضای خانواده، و رقابت با یک کشاورز دیگر. مفاهیمی چون پدرسالاری، میراث خانوادگی و تکرار آسیبهای روحی بین نسلها، همگی در بستر فرهنگ ایرلند و با نگاهی از این منظر، مورد بررسی قرار میگیرند.
داستان دربارهی مادر پرانرژی است که فرصتی برای رفتن به میامی پیدا میکند. اما بچهها با ترک دوستانشان مخالفاند و این موضوع منجر به یک جدال خندهدار میشود.
نابغهای در حوزه کامپیوتر، برای یافتن عشق، مربی زندگی هوش مصنوعی طراحی میکند. اما زمانی متوجه اشتباه خود میشود که درمییابد، ناخواسته مادر سلطهگرش را در کدهای برنامه جای داده است.
در حالی که مادر اشرافی و از تبار اصیلش در بستر مرگ دست و پنجه نرم میکند، سو ناگزیر است تا در سفری ذهنی، به گذشتهای دردناک و به مصر بازگردد؛ جایی که زنی را پشت سر گذاشته بود.
خانوادهای که هر سال شب کریسمس با اتفاقات ناگوار مواجه میشوند، تصمیم میگیرند امسال جشن نگیرند. اما پدر خانواده و فرزندانش، با دعوت از خواهر گمشده مادر، سعی میکنند طلسم را بشکنند.