ین کمدی نامتعارف که فاقد دیالوگهای معنادار و مملو از صداهای نامفهوم و اراجیف است، داستان مردی را روایت میکند که سبک زندگی بورژوایی را به طور کامل طرد کرده و خانه خود را به یک غار خیالی تبدیل میکند.
موهانداس کارامچاند گاندی در سال 1893 ، به آفریقای جنوبی دعوت شد ، تا پرونده یک هندی ثروتمند را ، که در آنجا اسکان کرده بود ، حل و فصل کند . او انتظار داشت که طی چند ماه به کشورش برگردد ، اما در عوض درگیر نهضت آزادی شد و سرانجام 21 سال در آنجا ماند ...
داستان فردی 23 ساله به نام وال که زندگی اش مملو از رویاست. او برای بازیگری به نیویورک سفر می کند. در یک کشور و شهر عجیب، بی پول و بی دوست تنها مانده است. در آنجا وی با افراد عجیبی ملاقات می کند که آنها نیز به دنبال ...
کولین مککلود، یک جاودانه، با دوراهی دشوار روبرو است: یا باید با جاودانهای که معشوقهاش را سالها پیش کشته است، روبرو شود، یا باید به کمک بازماندگان شهر نیویورک که در اثر یک بلای طبیعی ویران شده است، بشتابد...
اعضای باندهای رقیب در حالی که برای کنترل سیاسی می جنگند یکدیگر را می کشند. هنگامی که یک قاتل عاشق دختر یکی از رهبران قبیله رقیب می شود، دچار درگیری وجدان می شود...
شهر سیلوِرتونِ که ناگهان توسط گربادی بی سابقه ویران می شود و کل شهر داغون شدهِ و حتی پیش بینی می شود طوفان و گردباد بدتر هم در راه است و آدم های کل شهر همه به دنبال پناهگاه میگردند و …
پلیسی از هنگکنگ، چندین قتل مشابه را که توسط مردان چاو، قاچاقچی مواد مخدر هنگکنگ، انجام شده است، بررسی میکند. گلگو ۱۳، بهترین تکتیرانداز، چهارمین قاتلی است که برای کشتن چاو، توسط آمریکاییهایی که میخواهند بازار مواد مخدر هنگکنگ را در اختیار بگیرند، استخدام شده است...
در زمان جنگهای ناپلئونی در ایتالیا یک ژنرال فرانسوی و دستیارش از واحد خود جدا شده و به پشت خطوط دشمن میروند. در آنجا با دختری به نام کارلوتا آشنا میشوند که دختر یک کنت ایتالیایی است و نمیتواند...
هورنبلور و دیگر افسران Renown باید به جامائیکا بازگردند تا با دادگاه نظامی و اعدام احتمالی برای اقدامات خود در رهایی از کاپیتان بیثبات خود روبرو شوند...
سه دانشمند به یک گربه بیگانه که روی زمین گیر افتاده کمک می کنند تا فضاپیمای آسیب دیده خود را تعمیر کند و به خانه بازگردد، اما تلاش های آنها توسط مقامات ارتش ناتوان و جاسوسان خارجی با مشکل مواجه می شود...
وقتی مادر میسا 10 ساله می میرد، دنیای او به هم می ریزد. در حالی که تابستان را با مادربزرگش در جنگل های لاپلند می گذراند، با گرگ خود دوست می شود. با این حال، شکارچیان به دنبال دوست جدید او هستند...