برنده 2 جایزه اسکار. همچنین 15 جایزه و نامزد دریافت 46 جایزه دیگر.
فیلم فریدا درباره زندگی «فریدا کالو»، یکی از شاخص ترین نقاشان سبک سورئالیسم مکزیک است که در طول عمرش همواره شجاعانه و قدرتمندانه با چالش هایی که با آنها رو به رو بود، جنگيد...
مامور "اسکات" به دلیل روشهای غیرمامول و خشن اما نتیجه بخش خود برای کمک به سرویس مخفی برای پیدا کردن دختر ربوده شده ی یکی از اعضای رده بالای دولت به واشنگتن فراخوانده می شود."اسکات" سریعا متوجه می شود که مضنون اصلی تیم حفاظتی,دوست پسر او بیگناه است…
نیروهای پلیس بین الملل و مافیای روسیه در جستجوی "آنتونی زیمر"،مرد باهوشی که مشغول پولشویی در پلیس است هستند. او تحت یک عمل جراحی پلاستیک قرار گرفته و چهره و حتی صدایش برای کسی شناخته شده نیست. تنها راه برای رسیدن به او از طریق معشوقه اش است و...
فیلم در مورد 5 نفر به نام های «خاویر»، «ویلیام»، «وندی»، «مارتین»، و «ایزابل» است که پنج سال بعد از ملاقاتشان در بارسلونا، قرار می گذارند که بار دیگر یکدیگر را ببینند...
"دیوید" عکاسی مستقل و "کاتیا" زنی بیکار لس آنجلس را به مقصد صحراهای جنوب کالیفرنیا ترک می کنند تا برای مجله ای از صحنه های طبیعی عکاسی کنند. آنها به مسافرخانه ای در شهر "تونتی ناین" می روند. همه چیز برای آنها به خوبی پیش می رود تا اینکه چیزی وحشتناک سفر آنها را در آستانه پایان قرار می دهد...
در شهر مسکو، در کنار آدم های معمولی دسته ای بنام «دیگران» زندگی می کنند که دارای قدرت های ماورای طبیعی هستند. آن ها به دو گروه نیروهای تاریکی و نیروهای روشنایی تقسیم شده اند و سال هاست که به قرارداد صلح میان دو طرف پایبند بوده اند…
شاون مک آرتور که از شهری کوچک به نیویورک آمده است ، دارای زندگی سختی هست. اما زمانی که شخصی سرشناس به او پیشنهاد می دهد به عنوان یک بوکسور آماتور در مسابقات شرکت کند ، با مشکلاتی مواجه می شود که…
داستان فیلم در زمان جنگ جهانی دوم اتفاق می افتد و درباره ی یک گرداننده ی تانک هست که در یک تانک نابود شده پیدا می شود. اما در کمال ناباوری او زنده مانده است و ۹۰ درصد بدنش سوخته است. او همچنین حافظه ی خودش را از دست داده است و اسم خودش را به یاد نمی آورد. اما...
یک افسر آمریکایی بنام کیت ، تنها کسی است که برای رفتن به آنتاریکا (منطقه ای در قطب جنوب) تعیین شده است . او باید به یک قتل رسیدگی کند در حالی که سه روز تا آغاز زمستان آنجا باقی مانده است . او در این راه با کارکنی از سازمان ملل متحد بنام گابریل مواجه میشه که او هم به همین قتل رسیدگی می کند . کیت باید موارد مشکوک را تعقیب و به قتل های بیشتری پی ببرد . در ابتدای داستان استکو مورد حمله قاتل قرار می گیرد و در توفان تا پای مرگ پیش می رود ولی ...
یک هواپیمای روس در منطقه تحت کنترل نازیها سقوط می کند. اما خلبان "گریستف" و مسئول بی سیم دوست داشتنی او "کاتیا" جان سالم بدر می برند. بازمانده دیگر این سانحه ناوبر هماپیما "لینکو" است که از هواپیما به بیرون پریده است. هر کدام از آنها تلاش می کنند با استفاده از قابلیتهای خود راه بازگشت به خانه را پیدا کنند...
هنگامی که در سال 1941 آلمان نازی حمله اتحاد جماهیر شوروی، نیروهای خود را به سرعت لنینگراد محاصره. روزنامه نگاران خارجی در حال تخلیه اما یکی از آنها، کیت دیویس است، مرده و نتواند در ……..
فیلم از سه قسمت تشکیل شده است.قسمت اول درباره رباتی است که زنده شده واتفاقاتی که بعد از این اتفاق به وقوع می پیوندد.قسمت دوم از دید پسری استکه تبدیل به زامبی شده است.و قسمت سوم بازسازی کتاب “هدیه کریسمس” است…
برنده 1 جایزه اسکار. همچنین 8 جایزه و نامزد دریافت 18 جایزه دیگر.
لندن. گروهي متشکل از چهار آدم بسيار متفاوت «کن» (پالين)، «جرج» (جرجسن)، «واندا» (کورتيس) و «اوتو» (کلاين) - به رغم تنشي که ميان اعضا به وجود مي آيد، الماس هايي چند ميليون پاوندي را به سرقت مي برند. سپس هر يک مي کوشد تا به ديگران نارو بزند...
«ژنرال کوسکوف» (کرابه) از مأموران اطلاعاتي روسيه، با کمک «جيمز باند» (دالتن) به غرب پناهنده مي شود تا اطلاعاتي را درباره ي عملکرد «ژنرال پوشکين» (ريس ديويز) از ديگر فرماندهان کا.گ.ب. لو بدهد. «کوسکوف» را گروهي ضربتي مي ربايند و «باند» در جست و جوي قضيه به خود او مظنون مي شود.
5 مرتبه نامزدی جایزه .اسکار. همچنین 1 جایزه و نامزد دریافت 3 جایزه دیگر.
دولت امريکا متوجه مي شود که روس ها قصد دارند به سياره ي مشتري سفر کنند تا اطلاعات تازه اي درباره ي فضاپيماي «اکتشاف» که هنوز به دور سياره مي چرخد، به دست آورند. اما خيلي زود فضانوردان دو کشور با توافق دولت هاي شان، سفري مشترک را آغاز مي کنند.
برنده 3 جایزه اسکار. همچنین 24 جایزه و نامزد دریافت 22 جایزه دیگر.
کامبوج، سال 1975. با ورود خمرهاي سرخ به پنوم پن، «سيدني شابرگ» (واترستن)، خبرنگار آمريکايي، و ديگر روزنامه نگاران خارجي به يک اردوگاه جنگي منتقل مي شوند و شاهد اعدام عده اي از اسيران هستند. پس از آن که «ديت پران» (نگور)، راهنما و مترجم «سيدني» خمرهاي سرخ را متقاعد مي کند تا روزنامه نگاران را رها کنند، اين عده به سفارت فرانسه پناه مي برند.