پنج نوجوان مکزیکی-آمریکایی عاشق گلف، در سال ۱۹۵۵ به دلیل عدم دسترسی به زمین گلف، با خلاقیت و پشتکار، زمین گلف مخصوص خود را در دل بیابان جنوب تگزاس ساختند.
کاساندرا وب میتواند آینده را ببیند. او با حقایق پنهان گذشته خود روبرو میشود و با سه زن جوان که سرنوشتهای بزرگی دارند دوست میشود. اما آنها باید از خطرات حال حاضر جان سالم به در ببرند...
یک وکیل که برای پیشرفت شغلی خود حاضر به مصالحه است، مجبور به مراقبت از مایا، دخترخوانده 8 ساله خود میشود. زندگی منظم آنها با تطبیق او با نقش پدرانه و مایا با سرپرست جدیدش، دستخوش آشفتگی میشود.
در پی فروپاشی زیستمحیطی که بشریت را مجبور به حذف 20 درصد از جمعیت خود میکند، شام خانوادگی به هرج و مرج تبدیل میشود زمانی که برنامه پدر برای پیوستن به برنامه اتانازی جدید دولت به طرز وحشتناکی به هم میریزد.
اروین در تگزاس سرگردان میشود و توسط مِرل، یک حفاریِ نفتی که تقریباً ورشکسته شده، تحت حمایت قرار میگیرد. آنها برای فریب یک شرکت نفتی فاسد و قبل از اینکه رویاهای مِرل نابود شود، به یک ماجراجویی وحشیانه میروند...
کدی هِرون، دختری که به تازگی به مدرسهای جدید نقل مکان کرده، با دختران پرطرفداری که گروهشان را پلاستیک گذاشته اند صمیمی میشود. اما همه چیز زمانی تغییر میکند که او مرتکب اشتباهی بزرگ میشود و عاشق آرون ساموئلز، دوست پسر سابق رِجینا جرج، رئیس گروه پلاستیک، میشود....
زنی در گردابی از راز و پنهانکاری گرفتار شده و ناگزیر به پنهان کردن هویت خود میشود. با این پنهانکاری، لایههای پیچیده زندگی مخفی او آشکار میشود و حقیقت وجودش برملا میشود.
بعد از اینکه ویدئویی از درگیری و جدل پرانی، یک مشاور تحصیلی، در فضای مجازی به طور گسترده منتشر شد، او با واکنشهای منفی روبرو میشود که شغل و خانوادهاش را در معرض خطر قرار میدهد.
آلخاندرو، طراح بااستعدادی از السالوادور، در نیویورک برای زنده کردن ایدههای عجیب و غریب خود تلاش میکند. با تمام شدن ویزای کاریش، یافتن شغلی در کنار هنرمندی غیر عادی تنها امید او برای ماندن در کشور میشود...
نیکلاس وینتون که با نام مستعار "نیکی" شناخته میشد، یک کارگزار جوان بورس در لندن بود. او در ماههای قبل از جنگ جهانی دوم، جان بیش از 600 کودک را از چکسلواکی تحت اشغال نازیها نجات داد...
داستان در اواخر دهه ۱۹۹۰ رخ میدهد. ویوک، پسر ۱۷ سالهای است که برای آماده شدن برای آزمون ورودی فوقالعاده دشوار موسسه فناوری هند (معروف به "MIT هندوستان") به یک مدرسه شبانهروزی فرستاده میشود.
به دنبال آشوبهای سال ۲۰۱۶ در کشمیر، زونی حقسر، یکی از مأموران محلی، توسط راجشواری سوامیناتان برای انجام مأموریتی پنهانی برگزیده میشود. هدف از این مأموریت، پایان دادن به تروریسم و حل و فصل مناقشات اقتصادی از طریق لغو بدون خونریزی ماده ۳۷۰ قانون اساسی هند است.
یک بارمن که کارش ترکیب نوشیدنیهاست و به شدت تحت فشار پرداخت بدهی است، برادرش که نگهبان تندخویی است را راضی میکند تا بدون اطلاع صاحبان کلوپی که در آن کار میکند، با هم یک جشن مجردی برگزار کنند.
عدم موفقیت گجا در ترور پاما و زندانی شدن در کنار او، او را مصمم به انجام کارش میکند. نقشهی یک پلیس بیرحم برای انتقال این زندانیان خطرناک، اوضاع را وخیمتر میکند.