این فیلم، اقتباسی است از کتاب پرفروش «راه من، راه من» نوشته بیل بنتون که خاطرات سفر او به کامینو د سانتیاگو را روایت میکند. فیلمساز، داستان جستجوی معنای زندگی توسط این مرد را به تصویر میکشد. مردی که در طول این سفر پیادهروی، در هر گام به معنای واقعی کلمه به پاسخ پرسشهایش نزدیکتر میشود، بیآنکه از این موضوع آگاه باشد.
داستان گری، پسر بازماندگان هولوکاست، به بررسی تاثیرات روانی و بین نسلی این فاجعه میپردازد. او با کندوکاو در گذشتهی والدینش، با هویت خود و میراث دردناک خانوادگیاش روبرو میشود.
نوبوماسا تسوبوی، صاحب یک کارخانه کوچک، متوجه میشود که دخترش یوشیمی به بیماری قلبی مبتلا است و تنها ده سال دیگر زنده خواهد ماند. او و همسرش این خبر را نمیپذیرند و نوبوماسا تصمیم میگیرد با مطالعهی قلبهای مصنوعی، راهی برای نجات دخترش پیدا کند.
تونی، مادری تنها، پنج فرزندش را بزرگ میکند. این وظیفه، همچون شغلی تماموقت، وقت او را پر میکند. او علاوه بر این به آوازخوانی مشغول است و بیست سال پیش، آهنگی موفق را روانه بازار کرده بود. اکنون که دو فرزند ارشدش آماده رفتن به دانشگاه میشوند، تونی با این پرسش روبروست که پس از ترک خانه توسط تمامی فرزندانش، چه خواهد کرد؟
جوآن دیگر عاشق ویکتور نیست، اما احساس میکند که با او صادق نیست و این او را آزار میدهد. آلیس، بهترین دوستش، به او اطمینان میدهد: خودش هم نسبت به شریک زندگیاش، اریک، احساس شور و اشتیاق ندارد،پس از آنکه جوآن ویکتور را ترک میکند و ویکتور ناپدید میشود، زندگی آنان دستخوش تحولات ناگوار میگردد...
یک رقصندهی تازه کار که بدترین اجرا را در گروهش داشته، به دلیل همین عملکرد ضعیف، درگیر اتفاقات عجیبی میشود و متوجه میشود که گروهش با اعضای ضعیف چه برخوردی میکند.
داستان درباره مربی شکست خورده ای است که به تیمی از دختران والیبالیست می پیوندد. این تیم، همواره بازنده بوده و برای حفظ بقا، تنها به یک پیروزی نیاز دارد. اگر آن ها حتی یک مسابقه را ببرند، مالک تیم از انحلال آن صرف نظر خواهد کرد.
چیساکو ساتویا، نویسندهای که با پدرش اختلاف داشته، برای مراقبت از او به زادگاهش بازمیگردد. او پسری آسیبدیده را نجات میدهد و برای محافظت از او، دروغی بزرگ میگوید.
جرج واشنگتن کارور، برای نجات زمین های کشاورزی، حتی عشق به سارا را نادیده می گیرد و حاضر به از دست دادن همه چیز می شود. او با وجود نژادپرستی و تردید، به کشف رازهای بادام زمینی و تاثیر آن بر کشاورزی می پردازد.
تاکاگی، پس از گذراندن دوران نوجوانی، این بار به عنوان مربی به مدرسه متوسطه سابق خود بازمیگردد. او در آنجا با نیشیکاتا، همکلاسی شیطان و بازیگوشی که زمانی او را دست میانداخت و اکنون معلم ورزش شده است، مجدداً برخورد میکند...
دختر جوانی در حین قدم زدن به طرز مرموزی ناپدید میشود و خانواده را در غم و اندوه فرو میبرد. ماهها میگذرد و هیچ ردی از او پیدا نمیشود. در این مدت، شایعاتی در فضای مجازی درباره رفتار مادر او منتشر میشود که به شدت به بنیان خانواده و ازدواجشان آسیب میزند.
لوسیوس، پس از تسخیر خانهاش توسط امپراطوران جدید، به کولوسئوم فرستاده میشود و امیدوار است با یادآوری گذشته، قدرت لازم برای بازگرداندن شکوه رم را پیدا کند.
یک مرد جوان با خانوادهاش به کلمبیا نقل مکان میکند به امید زندگی بهتر، اما در نهایت با تنگدستی دست و پنجه نرم میکند. او بعدها بر خلاف همه مشکلات، بازار سیاه بوگوتا را به تسخیر خود درمیآورد.