1 مرتبه نامزدی جایزه .BAFTA Film Award. همچنین 18 جایزه و نامزد دریافت 10 جایزه دیگر.
یک فرشته که از زیر نظر گرفتن فعالیت انسان ها خسته شده، آرزو دارد به انسان تبدیل شود تا بتواند لذت های روزمره زندگی انسان ها و همینطور طعم فانی بودن را بچشد...
زمانی که گروهی از جوانان ثروتمند و دارای نفوذ سیاسی، خواهر سایرا را به قتل رساندند، این دختر ترکمنستانی که شغلی آرام به عنوان نظافتچی باشگاه ورزشی داشت، تصمیم گرفت تا راه پدرش را ادامه دهد و به دنبال انتقام باشد.
بِکیر، همانند بچهای که در تریلر فیلم ترسناک "بادی" در تلویزیون دیده بود، رویای سفر به ماه را دارد. اما رابعه و خواهرش به خاطر مسئله ارث با هم درگیری دارند...
فیلم درباره یک جوان یونانی است که در استانبول (ترکیه) بزرگ شده و پدربزرگش استاد آشپزی و همچنین مربی می باشد که سعی دارد فوت و فن های کار را به او یاد دهد...…
یک فلسطینی به دنبال اجازه اسرائیل برای لغو قانون منع رفت و آمد است تا برای پسرش عروسی خوبی برگزار کند. شرط فرماندار نظامی این است که او و افسرانش در آنجا شرکت کنند و..
در بحبوحه بحران دریای اژه در سال 1987، یک کلکسیونر به ساحل پر از خاطره آسیای صغیر سفر میکند و راز هولناکی را که به آتشسوزی بزرگ اسمیرنا برمیگردد، کشف میکند. آیا قربانی خونین میتواند دههها درد و رنج را التیام بخشد؟...
برنده 1 جایزه اسکار همچنین دریافت 8 جایزه دیگر. همچنین نامزد دریافت 17 جایزه دیگر.
دریای یونان،جنگ جهانی دوم.یک کشتی ایتالیایی سربازان را در جزیره ای کوچک پیاده می کند،ماموریتشان شناسایی کشتیهای دشمن برای مواقع حمله میباشد .دهکده واقع در جزیره به نظر می رسد متروک میباشد و سربازان هیچ دشمنی نمی بینند به همین دلیل راحت و آسوده می شوند.ولی وقتی کشتی آنها توسط دشمن نابود میشود و سربازان خود را تنها می بینند همه چیز تغییر میکند...
این فیلم داستان سه خواهر است که پس از مرگ والدینشان در حادثه اتوبوس، زندگی سختی را تجربه میکنند. خواهران بزرگتر به بیماری روانی مبتلا میشوند و خواهر کوچکتر، اِلیف، مسئولیت مراقبت از آنها را بر عهده میگیرد. اما در نهایت، اِلیف مجبور میشود خواهرانش را رها کند. فوند و آیسون که در کشوری بدون حمایت اجتماعی زندگی میکنند، قربانی خشونت میشوند. ملاقات مجدد آنها با اِلیف، هم غمانگیز است و هم آزاردهنده.
مادری سالخورده به همراه دختر میانسالش از فلسطین به استانبول ترکیه میرود تا با برخی از اقوام خود ملاقات کند. این داستان و سایر داستان های کوتاه سرنخی از شهر استانبول به ما می دهد.
زنی سادهلوح، فالگیری را به خانهاش دعوت میکند که در ظاهر بیخطر به نظر میرسد. اما این فالگیر با نیت بد به خانه زن وارد میشود و او را دچار پشیمانی عمیقی میکند.
هاندان و کورهان پس از رسیدن به 40 سالگی، در محلهای با مقیاس بالا در استانبول زندگی آرامی دارند. هاندان سعی می کند خود را مشغول نگه دارد، بی وقفه سرگرمی های جدید را امتحان می کند و روی حمایت کورهان حساب باز می کند...