روح کوچکی که بیخانمان است، به دنبال مکانی برای زندگی، به قطار ارواح میرود و با ساکنان عجیب آنجا روبرو میشود. او ناخواسته توجه دنیای بیرون را جلب میکند و برای نجات آینده قطار و فرصت خود برای داشتن خانواده، با هیولاها همراه میشود.
داستان یک خانواده به ظاهر بینقص را روایت میکند. با ورود مشاور به زندگی این خانواده، محیط خانه به شدت سمی میشود و پدر را مجبور به ترک خانه میکند. این شرایط نامناسب، منجر به آزار و اذیت کودک و در نهایت فرار پسر ۱۲ سالهای از خانه میشود.
یک زن کمالگرا که غرق در کار خود است، در یک شهر کوچک گرفتار میشود و پس از برقگرفتگی توسط چراغهای کریسمس، به طور غیرمنتظرهای در یک فیلم تعطیلاتی کلیشهای بازی میکند.
نامزد تیفانی عروسی را به هم میزند و تیفانی دلشکسته میشود. رقیب او در محل کار نیز از این فرصت استفاده کرده و تمام مراسمهای لغو شده را برای عروسی خود میگیرد.
تریش مک تاویش و همکارش کارل والاس در شرکت لیموناد سانی دی تلاش می کنند تا قوانینی را که مانع از راه اندازی غرفه های لیموناد توسط کودکان می شود، تغییر دهند. هدف آنها از این کار، بهبود وجهه عمومی برند شرکت است، اما تریش به این مسئله علاقه ای ندارد.
مادری که برای اولین بار مادر شده، بعد از بیماری فرزندش، برای یافتن اهداکننده با موانع زیادی روبرو میشود و در نهایت به کلینیکی که فرزندش را باردار شده بود، برمیگردد.
یک دانشمند هواشناس که در حال جشن گرفتن سالگرد ازدواجش است، مجبور میشود جشن را نیمهکاره رها کند تا خانوادهاش و تمام آمریکای شمالی را از یک طوفان بسیار مخرب و باورنکردنی نجات دهد.
این داستان، زندگی ریکی، یک موسیقیدان جوان اهل تورنتو را به تصویر می کشد که با چالش ها و موانع شخصی روبرو می شود و در این مسیر پر فراز و نشیب، تلاش می کند بر مشکلاتش غلبه کند.
هانا و فین در روز ولنتاین به طور تصادفی با یکدیگر آشنا می شوند و ماجرای آنها از آنجا شروع می شود که حلقه نامزدی یک زوج را پیدا می کنند و برای رساندن آن به صاحبش، در شهر نیویورک به جستجو می پردازند و در این راه، روز خاص آن زوج را نیز نجات می دهند.
الیزابت جوان از این خبر که مادر عجیب و غریبش وصیت کرده بود خاکسترش را بین پنج شوهر سابقش پخش کنند، شوکه می شود. الیزابت تصمیم می گیرد که به وصیت مادرش عمل کند، اما این سفر مسیر زندگی اش را به طور کلی تغییر می دهد.
گروهی کشتیکجکار برای اجرای نمایشی در شهری دورافتاده، قراردادی پرمنفعت را قبول میکنند، اما در ادامه متوجه میشوند که این شهر توسط یک رهبر فرقه اداره میشود که نقشههای شومی برای آنها در سر دارد.
والدین تانیا، که جاسوسان روسی هستند و در آمریکای شمالی زندگی می کنند، چون ماموریتی ندارند، بیشتر وقت خود را به جای انجام ماموریت صرف جاسوسی از دخترشان می کنند.
پس از یک جدایی دردناک، آریانه به خانهاش برمیگردد و شغلی بهعنوان مترجم برای کارگران مهاجر فصلی پیدا میکند. با مشاهده سوءاستفادههایی که در محل کار رخ میدهد، آریانه باید تصمیم بگیرد تا چه اندازه حاضر است برای مقابله با این بیعدالتیها قدم بردارد.
رهبران هفت کشور دموکراتیک ثروتمند در حالی که در حال تهیه بیانیهای در مورد یک بحران جهانی هستند در جنگل گم میشوند و در تلاش برای یافتن راه خروج با خطر مواجه میشوند.
تام گرین، با طنزی شیرین، تجربیاتش از مهاجرت از هالیوود به یک سبک زندگی سادهتر در روستا را به اشتراک میگذارد. او همچنین دیدگاههای طنزآمیزی درباره چالشهای رسانههای اجتماعی مدرن و سایر موضوعات مرتبط ارائه میدهد.